سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

تقدیـــــــم به دکتر شیری عزیز

طبقه بندی موضوعی
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
نویسندگان
پیوندهای روزانه

123

يكشنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۰ ب.ظ

صد و بیست و سومین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری



سلام دکتر
من تو رابطه ای هستم حدود دو هفته پسر فوق العاده ایه اما تفاوت طبقاتی داریم و ما سرشناس و با وضع مالی خیلی خوب و طبقه اجتماعی بالا اما اونها کارمندساده که تو روستان و کشاورزن. تو جلسه اخیر صحبت ما گفت این تفاوت خیلی مهمه و ممکنه مشکل به وجود بیاره بعدا . و دغدغه های خاواده ما و اونا فرق می کنه و رفتار ما با اطرافیانمون و...و من و اون قرار شد در مورد این با خانواده هامون صحبت کنیم.یه هفته ای فرصت داریم. نمی خوام از دستش بدم. خواهش می کنم بهم بگین بهش چی بگم که این موضوع براش بزرگ جلوه نکنه. نمی خوام رابطه بره رو هوا. خواهش می کنم.

=====================

دکتر شیری :

برای بحث ازدواج ، طبقه اجتماعی اقتصادی مهم میشود. ایشون درست فکر کرده اند که ایا میتوانند با شما ها معاشرت داشته باشند. شما نیز نباید اصراری کنید

لینک اصلی





سلام آقای دکتر،امیدوارم حالتون خوب باشه.یه موردی پیش اومده خواستم نظر ارزشمندتونو بدونم.پسری که از فامیلای تقریبا دورمونه منو از خونوادم خواستگاری کرده.هنوز به خودم چیزی نگفته.من زیاد نمیشناسمش از نظر خلق و خو و اخلاق و اینا.شرایط مالیش خیلی خوبه،داره درسم میخونه.کلا شرایطش خیلی خوبه فقط قدش خیلی کوتاهه.منم چون قد برام مهمه اصلا به دلم نمیشینه.میخوام حداقل قد طرفم متوسط باشه.تو 25 سالگی از خیلی از همسن و سالاش جلوتره.منم 23 سالمه.وقتی میخوام به عنوان یه همسر بهش فکر کنم حس خوبی ندارم!به مامانم که گفتم نمیخوام.ولی میگه بیشتر فکر کن میترسم بعدا افسوس بخوری.میگن اول یه کم باهاش حرف بزن شاید خوشت اومد.از طرفی هم فکر میکنم واسه ازدواج زوده.ضمنا من خودم دانشجوام از یه خونواده متوسط.به نظر شما چیکار کنم؟اصلا ازدواج سنتی رو پیشنهاد میکنید یا نه؟ببخشید طولانی شد!

=====================

دکتر شیری :
به نظرم مساله قد وقتی مهم است که طرف جذابیت جنسی نداشته باشه واسه یه زن وگرنه به تنهایی مهم نیست. مادرتون اشتباه نمیکنند.ازدواج سنتی خیلی محاسن دارد
در ضمن وقتی سوالی جدی میپرسید ، مودب باشید و اسمتون را " بماند" نذارید ! آدم فکر میکنه پرسنده سوال، حد خودش را نمیشناسد.
لینک اصلی




سلام دکتر جان
بزرگواری کنید و کمکم کنید.
حدود 3 سال پیش با پسری آشنا شدم که تحصیل کرده بود و شغل خوب داشت و تمام امکانات زندگی شامل خونه و ماشین رو داشت....خیلی هم خسیس بود.
1 ماه از آشنایی می گذشت که به من گفت بریم خونه دوستش,قبول نکردم.بعد از اون یکی دوبار قهر و آشتی کرد,10 روز یه بار زنگ می زد و می گفت گرفتار کارم. بعضی وقت ها هم به من گوشه کنایه می زد که من به جز اون با کس دیگه هستم.
خلاصه اذیت کردناش ادامه داشت تا اینکه من یه روزی متوجه دروغ و خیانتش شدم و بهش گفتم و خودش گفت همین امروز تمومش می کنیم.
1 ماه بعد زنگ زد گفت می خوام با من باشی به شرطی که با من رابطه داشته باشی و ..... گفتم نه,اونم بهم گفت تو فاسدی و من می دونم با همه همکلاسی هات رابطه داری و خیلی حرفای زشت دیگه
بعد از 3 سال هنوز حرفاش برام سنگینه و هنوز منتظر هستم خبر خرد شدنش,ضجه زدن و له شدنش به گوشم برسه....همون کاری که با من کرد

=====================

دکتر شیری :
نغمه گرامی
اون آدم حقیر بوده...خیلی هم ناتوان و حقیر بوده
ولی نشستن برای شنیدن انتقام خیلی پیرزنی است، تو باید اون موقع جوابش را میدادی و اگر هم ندادی به هر علت ( مثلا حیا) الان با رشدهایی که میکنی و رابطه خوب ازدواجی که میزنی ، بهترین تو دهنی را به یاوه گویی های اون نفله بزنی
لینک اصلی




در کل جواب منفی دادن هم مهارت می خواد که خیلی از ماها چون نداریم, طرف رو با هزار فکر و خیال تنها می ذاریم.
مورد من برعکسه:
چند سال پیش یادمه به یه خواستگاری گفته بودم که آدم اهل سفری هستم و کلا دوست دارم یه کوله پشتی بردارم و برم ایران و جهان رو بگردم.
ایشون هم بجای اینکه سکوت کنه و بعد غیبش بزنه, گفت خوب من خیلی اهل سفر نیستم اما در حد سفرهای داخلی که معمولا همه تو تعطیلات می رن رو مشکلی ندارم.
بعد از دو جلسه صحبت به این نتیجه رسیدم که برای هم مناسب نیستیم و راستش خیلی به نظرم بچه اومد. ایشون کسی نبود که بتونم روش حساب کنم و دنیای ما با هم خیلی فرق می کرد.
اما زمانیکه می خواستم بهشون جواب منفی بدم, متاسفانه این من بودم که به دلیل عدم مهارت نتونستم دلیلم رو به نحوی بگم که بفهمه مشکل من با مسائل مالی نبوده.
بنده خدا فکر کرده بود چون مهریه رو پایین گفته یا زندگی ساده ای برام به تصویر کشیده من قبول نکردم درصورتیکه اصلا اینطور نبود. فقط نمی خواستم ناراحتش کنم. اگر کمی مهارت داشتم خیلی بهتر به ایشون پاسخ می دادم که احساس سر در گمی نکنه.
در اینکه ما به درد هم نمی خوردیم شکی ندارم اما چه بسا خود من هم بچه بودم.
من هیچوقت غرورم بهم اجازه نمی ده که بخوام به آقایی نشون بدم که بهشون علاقه دارم. یعنی منتظرم دیگری پیش قدم بشه!
مدتیه دیگه مورد خوبی هم نمی بینم و از طرفی حاضر نیستم به هر قیمتی و با هر کسی ازدواج کنم. دوستانی دارم که از طریق چت و اینترنت با همسرشون آشنا شدن و الان هم خیلی از زندگیشون راضی هستن. اما من نه اعتماد می کنم به این روش ها و اینکه اون رو کسر شان می دونم. فکر می کنم زن رو باید بدست آورد نه اینکه خودش خودشو تبلیغ کنه. یا لا اقل من که بلد نیستم!

انگار امروزه این خانم هان که باید اقدام کنن. و من اصلا آدمی نیستم که بخوام کارای خیلی دخترا رو بکنم تا دیده بشم. اما منم احساس دارم. می خوام عشق بورزوم و عشق متقابل رو دریافت کنم. ولی درست نمی بینم که بخوام به یه فرد غریبه بدون اینکه هیچ نسبتی داشته باشم ابراز علاقه کنم.

=====================

دکتر شیری :
برای ازدواج خوب باید تلاش کرد خانوم. دست رو دست گذاشتن یعنی از دست دادن فرصتها و اغتنموا الفرص
لینک اصلی




دکتر جان
اون آدم وقتی به من تهمت با کس دیگه بودن رو می زد واسش کلی توضیح
می دادم که این طور نیست و بار آخر کاسه صبرم سر اومد و گفتم آره همین طوره که تو می گی و اون الفاظ رکیک رو به من نسبت داد.
بار آخر که به من زنگ زد من توی جمع بودم و هیچ جوابی نتونستم بدم و شوکه از چیزایی که شنیده بودم.
البته تا 1 سال به گوشی من زنگ می زد و من جواب نمی دادم و بعد 1 سال به من گفت حلالم کن.اهل نماز و روزه هم بود که کلا دیدگاه من رو نسبت به آدمایی که ادعای ایمان می کنن رو تغییر داد.

=====================

دکتر شیری :
بدترین ضربه ای که میتونید به خودتون بزنید اینه که یک تجربه را به همه تعمیم بدهید
لینک اصلی




سلام آقای دکتر
لطف کنید جواب این سوال رو به من بدید.
چه جوریه که آدم وقتی از یکی ناراحت میشه و نمیتونه جواب مناسب اون کار رو بده
ناخودآگاه تلافیشو سر خودش در میاره و به نوعی به خودش ضربه میزنه؟
انگار تنها دیوار کوتاهی که گیر میاره تا عقده شو سرش خالی کنه متاسفانه خودشه.
این آدم از چه راهی میتونه کمک بگیره تا کمتر خودشو کتک بزنه.

=====================

دکتر شیری :
شاید کار خیلی بهتر این باشه ردیابی کنه از کجا خورده که بتونه درست کنه خودش را
در کتاب ماندن در وضعیت آخر ، بحث ردیابی ، خیلی خوشتون میاد
لینک اصلی




سلام دکتر راستش من هر روز وبلاگ شما رو میخونم و هم از مطالب روانشناسی و آموزشی شما استفاده میکنم.و هم نظر شما رو در مورد مسائل روز ایران دنبال می کنم. چون دوست دارم مسائل روز را از زاویه دید انسان های روشنفکر هم ببینم. بعد از ترور آقای احمدی روشن هیچ اظهار نظری از شما ندیدم. راستش برام این سکوت شما عجیب بود! دلیل خاصی داره این عدم واکنش حداقل از نوع وبلاگیش؟

=====================

دکتر شیری :
یه کتاب خوندم 15 سال قبل به اسم " راه نیرنگ" از ویکتور استروفسکی که باعث میشه اظهار نظر ساده درباره مسائل پیچیده نکنم . ولی مطمئن باشید وقتی حرفهام را نمیزنم ، قبضهای شدیدی را تجربه میکنم...درست مثل الان
وبلاگ جالبی دارید خودتون
لینک اصلی




اقای دکتر وقتی یه شکست غیر منتظره غیر مربوط به هدف پیش میاد باید چه کرد باید سریعا سوار قطار هدف شد یا این که باید واکاوی کرد مثلا کسی که میخواد برای ارشد سال دیگه بخونه و از شروعش کلی مساله پیش میاد ما باید چه کار کنیم واقعا تو زندگی به هر قیمتی به هدف بچسبیم یا توی لحظات بد و ناکامی ها غرق بشیم و مدام با ناکامی ها حرف این و اون دست و پنجه نر کنیم؟ لطفا کمی راهنمایی بفرمایید شاید مشکل خیلی از بچه های وبلاگ باشد تشکر.

=====================

دکتر شیری :
کاظم عزیز
اگر مساله بقدری جدی باشد که هدف تحصیلات ارشد ، کم رنگ شود باید بازنوشت اهداف کرد. اگر که نه میتوان با واکاوی سریع ( 1 هفته) سریع برگشت رو رینگ تا امتحان دانشگاه آازد را حداقل از دست نداد
لینک اصلی




این چه طرز تجلیل از یک قهرمانه.مگه ایشون گداست که براش صدقه جمع میکنید.میتونید یه برنامه ترتیب بدید از ایشون دعوت کنید ویا حداقل در برنامه های تلویزیونی ازش نام ببرید و از این دولت خدمتگزار برای کمک درخور ایشان درخواست کنید.هرچند که ایشون وضع مالی خوبی نداشته باشه به قدردانی بیشتر از صدقه نیاز داره.

=====================

دکتر شیری :
مگه شما به هر کسی کمک مالی میکنی، گدا میبینیش؟!!!
آدم آبرو دار بهتره یه کمک خوب بگیره زندگیش راه بیفته اونم سریع .
شما که دستت به دولتیان میرسه و تلویزیون ، خوبه ایده های خوبت را اجرایی کنی و درباره عملیاتی کردن ایده آدمهای این سایت نظر ندی یا همراهشون بشی
لینک اصلی




دکتر عزیز
طبق معمول کولاک کردین با این نکته هاتون. خدا خیرتون بده. من حس میکنم 2 روز به وب شما سر نزنم روحم میمیره.
خانواده همسرم برامن مشکلات زیادی درست کردن و اول زندگیمو نابود کردن و خاطرات بدی برام مونده که زیاد اذیتم میکنه. بعضی از راهکارهای شما رو سعی می کردم تا حالا انجام بدم تا از فلج شدن روحم توسط این خاطرات جلوگیری کنم. همسرم هم بعد دو سال با شناختی که از من پیدا کرده بهم گفته که قبول داره در حق من ظلم شده (تازه این حرفو زده و نزدیکترین آدم به من تو زندگیم باهام همدردی نمیکرد) ولی خب همکاری نمیکنه. عکس خواهر زاده و برادرزادشو به در و دیوار خونه میزنه. من هر روز صبح تا شب این خونواده جلو چشمم هستن و نمتونم بیام بیرون از اون فضا.چون آدم دیکتاتوریه نمیتونم حتی با نرمی ازش بخوام اون عکسا رو برداره. فکر میکنه من دارم به خانوادش توهین میکنم.

=====================

دکتر شیری :
دقیقا نمیدانم اون فضا چه خبر است. شاید نباید حساسیتهای خودتون را بهشون نشون بدید زیرا متوجه نمیشوند و آزار میبینید
لینک اصلی


  • ۹۴/۰۴/۲۸
  • علی صفایی قشقایی A.GH

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی