سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

تقدیـــــــم به دکتر شیری عزیز

طبقه بندی موضوعی
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
نویسندگان
پیوندهای روزانه

137

سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ

صد و سی و هفتمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری



سلام بر دکتر عزیز.
اول میخوام عذر خواهی کنم که دارم اینجا سوالم رو مطرح میکنم.
دکتر شما گفتید الن برای ازدواج من زوده.قبول! یک سال پیش با یه پسر 27 ساله آشنا شدم خیلی به دلم نشست و به جرات میگم که عاشقشم در اولین برخورد به هم دیگه گفتیم که از ازدواج حرفی نزنیم که میگم چرا. اوایل روزای خوبی بود سه ماهه بعد غیبش زد و دیگه جواب تماسمو نداد چه روزای بدی بود اما کنار اومد باهاش. بعد از دو ماه خودش بهم زنگ زد و بهم گفت یگانه تو خیلی سنت کمه عذاب وجدان میگیرد اما خیلی دوستت دارم و دلیل دوم رو مشکلات کاری بیان کرد. اینقدر دوستش داشتم که هیچی نگفتم از اون موقع 11 ماه میگذره اما بشنوید از ارتباطمون: خیلی کم همو میبینیمشاید هر چند ماه یه بار خیلی کم با هم صحبت میکنیم اما دکتر من هنوز دوستش دارم این دوست داشتنم باعث شده به هیچ مرد دیگه ای نتونم فکر کنم. این که شاید اون با چند نفر دیگه باشه برام هیچ اهمیتی نداره چون من یه سری نیازارو نمیتونم برآورده کنم شاید بقیه بتونن که البته تا حالا در این رابطه با هم هیچ صحبتی نکردیم. دوستام خیلی چیزی بهم میگن که ولش کن هیچ سودی برات نداره اما برای من مهم نیست. مهم اینه که یه ساعت هم که کنارش باشم اونقدر خوش میگذره و آرتمش میگیرم که تا چند ماه ساپورت میشم. اینم بگم اون آقا سنی هستش.

میخوام نظر و دیدگاه شما رو بدونم؟؟؟؟؟

=====================

دکتر شیری :

یگانه عزیز
چیزی که شما ازش نوشته اید رابطه نیست. رابطه یعنی دیدار یعنی گفتگو یعنی احترام متقابل یعنی تعهد و صمیمیت و هیجان
خب شما دغدغه ایشون نیستید . اینکه تو جایی بخواهید ملکه queen باشید که شما را خیلی پایینتر میبینند باعث میشود عزت نفستان جراحت بخورد
شاید الگوی رابه بابا - مامان اینطوری بوده
شاید...
به هر حال من نظرم اینه جایی آدم بره دلش خوش باشه نه اینکه دلخوشی الکی داشته باشه

لینک اصلی





سلام دکتر شیری
من چند روز پیش یه کامنت گذاشته بودم راجع ارتباط برادرم با خانواده همسرش و غیره. شما فرمودید تا صحبت نکنیم چیزی حل نمیشه. ممنون از پاسخ جنابعالی
ببخشید آقای دکتر اگر یه آدم عصبی، پرخاشگر، دیگران رو تهدید به قتل کنه دچار مشکل روانی است؟

=====================

دکتر شیری :

نمیشه اینطوری تشخیص داد
حالا الان حفظ جون مهمه نه تشخیص اختلال طرف

لینک اصلی


+


سلام دکتر شیری
ببخشید این کامنت ربطی به پست مربوطه نداره. این کسی که تهدید به کشتن می کنه. همین برادرم هست. خانواده همسرش رو تهدید می کنه. خانمش معلمه اطراف تهران(50 دقیقه فاصله) تدریس میکنه. همونجا منزل خوبی دارند. خانمش از اونجا بدش میاد بهش فشار میاره که بیاد تهران این هم چون با خانواده اونا خوب نیست قبول نمی کنه البته اگر بیاد باید تاآخر عمر قسط بده. یه دختر و پسر نازی دارند 5ساله خانمش این دختررو خیلی کتک میزنه. می بخشید آقای دکتر اینا رو برای شما می نویسم دیگه خصوصی عمومی بودنش رو گذاشتم کنار. گفتم اینجا به بچه های خواننده وبلاگ بگم ببینید یه انتخاب غلط چه بیچارگی هایی که نمیاره. پدرم آدم عصبی و پرخاشگری هست. زبان گفتگوی ایشون فقط ناسزاست و پرخاشگری. بردارم در دوران بلوغ حصبه می گیره پشت سرش هذیان و بعد به دلیل افسردگی بستری میشه. مدتها قرص مصرف می کرد. به لحاظ موقعیت اجتماعی و تحصیلی و قیافه خیلی خوبه ولی امان از این زبان گفتگویش. از اون طرف همسرش این طوری بخاطر خونه بنای ناسازگاری میذاره بخاطر همین تا ساعت12 شب سرکاره. نمی دونم این قضیه ارثیه؟

ادامه
عمویم هم در سنین سربازی دچار یه جنون مقطعی شده بود. معافش کردند. البته تو اجتماع است مشکلی هم ظاهراَ نداره. پدر بزرگ من خیلی عصبی بوده از اینهایی که قابلمه غذا رو وسط کوچه پرت می کنند زنشون رو زیر کتک له می کنند. ما به برادرم مقداری پول بدهکاریم. خانمش میگه پول رو بگیر ما خونمون رو عوض کنیم. پولش چند وقت دیگه حاضره. حالا با ما دچار کدورت شده. تو خونه ام که میام رابطه رو جوش بدم همه یه جور قاطی می کنند. مامانم از روابط پنجاه ساله اش با پدرم دلخوره میگه بچه های مردم به پدرو مادرشون احترام میذار شما اینجور. من خسته شدم هی میام به حرف اون رابطه ها رو جوش بدم بدتر میشه. هفته پیش زنگ زدم برای خانمش وقت دکتر گرفتم بچه ها رو پیش مامان اینا گذاشته بود منم سرکار بودم بابام کلی من رو فحش داده بود که این کارو کردم. من چند جا مشاور هم رفتم فایده نداشته کمکی نتوستند بهم بکنند. خسته شدم احساس می کنم تمام زندگی ام رفته به فکر اینکه چرا پدرم با مادرم ازدواج کرد. اون بدبخت شد ما رو هم بدبخت کرد. اینقدر من از بچه متنفرم که بخاطر بچه تمام خواستگارانم رو رد می کنم. نمی دونم این سهم رنج من از زندگی است؟ من فکر می کنم که مطمئناَ رابطه ما بچه ها همه یه طوری با پدر خرابه! حالا شما کلاس شخصیت شناسی زنانه در مورد ارتباط با پدر فرمودید یه تست می گیرید فکر کنم بدبختی من اونجا معلوم میشه. دلم برای پدر و مادرم میسوزه. پدرم اگر خانواده درست راستی داشت که بیچاره این طوری نبود. بردار کوچکترم وقتی از بابام خشم میگیره. اگر داره غذا می خوره طوری می خوره که روش به پدرم نباشه. همه یه جور خشم پنهان ازش دارند. مخصوصا دوتا برادرها و من. انگار ما خیلی درگیریم. ببخشید من خجالت می کشیدم اینها رو سرکلاس بگم اینجا پرسیدم. از زیاده گویی عذرخواهی میکنم.

=====================

دکتر شیری :

یه 48 ساعت طول میکشه من هضم کنم اینهمه گرفتاری های تو را
باید قایقت را یه کم جدا کنی ازشون زیرا گردابشون میکشه تو را به زیر

لینک اصلی





سلام استاد
به نظر شما درخانواده های سنتی وقتی خواستگاری پیدا نمیشه و سن هم از 30 بالاتر بره باید چی کار کرد؟

=====================

دکتر شیری :

تقویت شبکه های اجتماعی که دختر بهش تعلق داره ( خاواده بزرگتر+ دوستان متاهل) و اعلام اینکه من این گونه شوهری میخوام ( خیلی موثره )
بهتر دیده شدن دختر از نظر ظاهر و رفتار ( همت خودشه )
اعلام رسمی به خانواده که من پسری میخوام با این ویؤگی و تلاش خانواده درجه 1 به جای انفعال و انتظار

لینک اصلی





گلی جان موافقم. منظور من هم همین بود
سپید گل خیلی قشنگ بود.
آقای دکتر حرفهایی که شما در حواب سیمین میزنید خیلی خوب است اما ما اگر خانواده فعال در این زمینه و دوستان دلسوز داشتیم یحتمل تا الان شوهرمان داده بودند.
مادر من تلاش در این زمینه را بد میداند و حتی وقتی کسی از آشنایان حرفی در زمینه ازدواج بزند اگر فکر کند سطح اون پسر پایین تر خیلی وقتها همان اول کار جلوی حرف زدن طرف را میگیرد! بارها به جدی و شوخی به او گفته ام که اتتقل طوری رفتار نکن که بقیه فکر کنند من قصد ازدواج ندارم. یا بارها به شوخی گفته ام ببین مادران دیگر چقدر از حسنهای دخترانشان و خواستگارهای طاق وجفتشان تعریف میکنند لااقل تو هم گاهی بگو که فکر نکنند چون خواستگار نداشته ایم ترشیده ایم؟

=====================

دکتر شیری :

خودت باید همت داشته باشی

لینک اصلی


+

دوستان متاهل هم که خدا عمرتان بدهد آقای دکتر، بعد از ازدواج دیگر اسم شما را هم به خاطر نمی آورند چه برسد به اینکه بخواهند دستی برای شما بالا بزنند. تازه الان که ما خودمان را در موضع ضعف نشان نمی دهیم هر از گاهی تگه میپرانند که لابد سخت گرفتی و درس به چه درد میخوره که تو رفتی خوندی و ما ازدواج کردیم بهتر است و ...

فامیل هم که میگویند ما دنبال دردسر نمیگردیم. اگر بد باشه میگن شما معرفی کردین. خواهر و شوهر خواهر من کلی دوست مجرد دارند که از نظر شرایط کاری و تحصیلی هم خیلی به من میخورند و دنبال دختر خوب هم هستند! اما ...؟

با این اوصاف میگید چکار کنیم ماها که سرمون به درس گرم بوده و دلبریهای دخترانه را یاد نگرفته ایم و از طرف دیگر دوستان و خانواده هم تلاشی نمیکنند؟ یعنی هیچکدام از دو ابزار لازم برای تور کردن یک پسر را نداریم؟!!

=====================

دکتر شیری :
دختر خوب من یه چیزی دیده ام که هی مینویسم از این شیوه ها...اینقدر چرا خوشت را گذاشته ای تو آیه یاس خوندن و جفت پا گرفتن واسه خودت؟؟؟؟
ازدواج یه کم مستی و غفلت میخواد...
لینک اصلی




آقای دکتر سلام و عرض ارادت
برادر دوستم شرایط مناسبی برای ازدواج با خواهرم دارد من خیلی دوست دارم او را پیشنهاد بدهم آیا به نظر شما که من از طرف دختر هستم اگر پیشنهاد بدهم بد نیست ؟ یا اینکه یک راهی پیدا کنم به صورت غیر مستقیم ؟

=====================

دکتر شیری :
به دوستتون بگید و دلایلتون را نیز بگویید منتها بدون هیجان که بتونه اون هم فکر کنه
با خواهرتون هم مشورت بکنید یه وقت کباب نشه جای صواب
لینک اصلی




سلا م دکتر عزیز.این تصور که مردان کامل ازدواج نمیکن درست است .میشه کسی عاشق دختری باشه ومتقابلا دختر.اما مرد نخواد ازدواج کنه وبگه شغل من اینه آدمها با عشق ازدواج میکنن وبا نفرت ازهم جدا میشن تمام تلاش من اینه که این آدمهارو باهم آشتی بدم.بله اون مشلور ولی من بیمارش نبودم .یه زئوس که هرمس هم داره . میگه منو دوست داره وعاشقم نیست .دکتر مگه تو عشق نباید رهاکرد تا به دست آورد چندسال میگذره و اون خوشبخته از اینکه کسی اونو دوست داره ولی برای من کافی نیست.دکتر من چه کار کنم ؟

=====================

دکتر شیری :
اگر کسی شما را بخواهد ، زجر شما را تحمل نمیکند شراره گرامی
با واقعیت روبروتر بشوید
لینک اصلی




سلام وقتتون بخیر
دکتر معمولا وقتی درس و دانشگاه تمام میشه و کار پیدا می کنیم 1 یا 2 سال بعد دیگه زندگی خیلی تکراری میشه ، تا قبلاش یک سری اهداف هست و تو مسیر رسیدن به اونها مشغولیم. به نظر شما توزندگی چیکار میشه کرد که به روز مره گی دچار نشیم؟ کلا هدف از زندگی چیه؟
این کلاسها می تونه موثر باشه؟

=====================

دکتر شیری :
خیلی چیزها هست که به ادم معنا میده تو این شرایطی که نوشتید مثل نو کردن ایمان/ سفر و دیدن دنیا/ مطالعه تاریخ / عشق/ موثر بودن برای مردم
همینن بحثها را تو اون جلسات داریم...
لینک اصلی




دکتر از حالتای قبض و بسط وقتی تو قبضم عمقی توشم.ولی بسط... حداقل خیلی از قبض کمتره

=====================

دکتر شیری :
خاصیت بسطه و انبساطه دیگه
لینک اصلی


  • ۹۴/۰۵/۱۳
  • علی صفایی قشقایی A.GH

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی