سوال های ما و جواب های دکتر شیری

صد و سی و هشتمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری

دکتر شما میدونید با کسی که لکنت داره چجوری باید برخورد کرد؟ که هم بهش برنخوره، هم اعتماد به نفسش رو از دست نده؟ و کلا آروم بمونه؟

=====================

نباید وانمود کنید که مساله ای نداردبلکه نوعی ارتباط برقرار کنید که او نیز راحت باشه و شما نیز حوصله تون سر نرود
از خودش نیز میتونید کمک بگیرید

لینک اصلی

سلام آقای دکتر شیری
من مشکلی با خانواده ام دارم که خیلی آزارم میده
من با برادرم(27ساله) خیلی خیلی مشکل دارم طوری که با هم حرف نمی زنیم
مادرم افسردگی دارن و برادرم خیلی راحت بهش توهین میکنه ازش ایراد میگیره و بی احترامی میکنه اما مادرم همش سکوت میکنه و ناراحتیش رونشون نمیده
اما من و خواهرم خیلی از این برخوردها شاکی هستیم
آرتمیس من فعال هست و نمیدونم چیکار میتونم بکنم ساکت هم نمیتونم بشینم
توهین های برادرم و سکوتهای مادرم هر دو روی زندگی من تاثیر بدی گذاشتن
ممنون میشم اگر راهنماییم کنید

=====================

شما نمیتونید جای مامان اردنگی بزنید
پدرتون میتونند نقش خوبی ایفا کنند
مراقب باشید خشمتون را روی بقیه مردها نفرستید! به خودش نیز باید بگید توهینهاش را جلوی شما انجام ندهد زیرا ارامش شما تو خونه میره رو هوا

لینک اصلی

سلام
دکتر من28 ساله ومجردهستم .نمیگم از زندگی راضی نیستم خداروشکر خوبه .ولی توی کودکی رابطه مامان وبابا زیاد خوب نبود یعنی اصلا خوب نبود همش باهم دعوا داشتن.البته الانم میکنند ولی کمتر . این دعواهاشون توی ذهن من هنوز که هنوزه مونده..واین ذهنیت از گذشته اعصابمو خرد میکنه این اخلاق بابا را به همه مردها نسبت میدم خودمو گاهی دلداری میدم که نه شوهر تو این جوری نمیشه تا خودمو دلداری میدم میبینم یکی با شوهرش دقیقا توی همون مورد مشکل داره وداره جدا میشه .پدر من برای من وخواهرم پدر خوبیه من همیشه ازشون ممنونم ولی برای مادرم شوهرخوبی نبود. بابا خیلی هوای من وخواهرمو داره از هر لحاظ. ولی اخلاقش چون تند هست ویه اخلاق خاصی داره . همیشه میترسم شوهر منم اینجوری باشه زیاد به مامانم احترام نمیذاره احترام وارزش قایل شدن چیزی هست که من همیشه دوست دارم شوهر ایندم به من بذاره ولی ترس از آینده باعث میشه همیشه توی استرس باشم که فردا چی پیش میاد ؟با کی ازدواج میکنم ؟ این باعث میشه به هیچ پسری نزدیک نشم من تا حالا باپسری دوست نبودم شاید همین ترس از گذشته بوده .اگر واقعا پسره هم خوب باشه همش فکر میکنم مثل بابا می مونه . دکتر چه جوری میشه این ترس از آینده را کم کرد؟واقعا میترسم.لطفا کمکم کنید

=====================

مینای گرامی
حق دارید بترسید ولی تصمیم آگاهانه با شماست که چقدر اون ترسها را وارد زندگی واقعی خود کنید

لینک اصلی

سلام
آقای دکتر تولد گذشتتون مبارک
یه سوال بی ربط:
میشه با کسایی که تجربه خودکشی داشتن تو زندگیشون اما بخیر گذشته ازدواج کرد؟(برای توضیحات بیشتر:پیرو مکتب نهیلیسم بوده باشه و بعد بهمین خاطر اینکارو کرده باشه)
میدونم به این مطلب بی ربط بود.معذرت
عیدتون هم مبارک
پستتون درباره اینکه ما پیامبرمون رو نمیشناسیم واقعا درست بود
ممنون

=====================

حالا چه کاریه؟ و چه سوال عجیبیه که جوابش را از یکی دیگه میپرسید

لینک اصلی

به دیدگاه مرد و مربی زندگیش برمی گرده ، من هیچ توقعی مالی از زن زندگیم ندارم چون تامین معاش خانواده وظیفه مرده و مرده که با حمایت مالی و عاطفی خانواده رو حفظ می کنه همونطور که یه فوروارد تو فوتبال وظیفه اش گل زنیه . خانوم زندگی هم مثل بازیکن مدافع وظایف خودشو داره باید راههای نفوذ رو ببنده تا تو زندگی گل نخورن حالا اگه یه وقتی هم نقش مدافع پیش تاخته رو بازی بکنه و گل هم بزنه خیلی هم به دل میشینه ( مثل پس اندازهائی که با مدیریت درستشون مرد رو سورپرایز می کنن) البته بعضی مواقع هم مرد باید عقب بکشه و به مدافع کمک بکنه . ولی قائده بازی اینه هرکدوم تو پست های تخصصی خودشون بازی کنن و جای فوروارد و مدافع نباید باهم عوض بشه .
فوروارد و مدافع شیش دونگ + مربی کاردرست =قهرمانی
آقای دکتر از اینکه پپ گواردیولای خیلی ها هستید ، گراسیاس ممنون)...گراسیاس

=====================

عباس عزیزم
مثالت خیلی باحال بود. میشه بهش اضافه کرد بعضی ها با مهارت گل به خودشون میزنند یا اینکه وقتی تو این تیم بازی میکنی نمیشه بری همزمان تو یه تیم دیگه صبحها مثلا فورواردر بشی!
اینطوری که پیش میره ما داریم "استاد اسدی" زندگی بعضیا میشیم !!!
راستی عباس بلیط جشنوراه گیر بیارد ما را هم ببر برامون حرف بزن یه کم با سواد بشیم...جدی میگم...خانم طاهره بلیط فیلم پیمان معادی را رسوند بهم منتها نتونستم بروم و خیلی دلم سوخت از دستش دادیم
ایها الناس! بلیط جشنواره خریداریم !!!!

لینک اصلی

=====================

=====================

=====================

=====================

=====================