سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

تقدیـــــــم به دکتر شیری عزیز

طبقه بندی موضوعی
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
نویسندگان
پیوندهای روزانه

28

شنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۵۴ ق.ظ

بیست و هشتمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری


1. کاش در مورد پروجکشن و نقش آن در این ارتباطات توضیح می دادین.
2. یه سوال دیگه هم دارم و اونم اینه که اگه دختری با مردهای متاهلی که همسراشون رو هم دوست دارن و هیچ ابراز ناراحتی یا مشکلی نمی کنند دوستی اینترنتی داشته باشه و خود دختر هم به هیچ عنوان قصد خراب کردن یا حتی دخالت در زندگی زناشویی طرف رو نداشته باشه فقط چون تنهاست و نمی خواد دوست پسر داشته باشه (به خاطر تبعاتش بخصوص 3x)و کسی نیست باهاش حرف بزنه و درد دل کنه با اینا چت کنه (فقط وقتی سرِ کار هستند و نه در خانه) و اینا هم چون نمی خوان زندگیشون خراب شه حتی قصد دیدار واقعی را هم ندارند اما تو همین دنیای مجازی دوستای خوبین و گاهی راهنمایی های خیلی خوبی هم بر اساس تجربه شون می کنند، آیا به نظر شما همچین دوستی باز هم مشکل داره یا مفیده و چرا؟ پیشاپیش ممنون از جوابتون

=====================

دکتر شیری :

راستش من نمیفهمم چرا این دختر درست و حسابی نمیره یه رابطه خوب منتهیبه اطدواج ایجاد کنه و اینقدر روزه شک دار هم نگیره
من ارتباطهای معمولی آدمها را چه مجرد و چه متاهل رد نمیکنم و میگم جنبه اش را دارند و چه اشکالی داره ولی تمایل به ارتباط معملی با مردای متاهل را نمیتونم معمولی فرض کنم

لینک اصلی





- چرا این ارتباط معمولی نیست؟ مشکلش چیه؟
- وقتی فرد مناسبش پیدا نمی شه و آدم هم به هر حال نیاز داره به یه همصحبت، می گید چیکار باید کرد؟ باید بره بمیره؟؟؟

=====================

دکتر شیری :

یعنی فکر میکنید آدمها دو تا انتخاب بیشتر ندارند یا بروند تو روابطی بی سر و ته یا بروند بمیرند؟ من اینطوری فکر نمیکنم و توی این طرز حرف زدن نوعی موش مرده بازی میبینم نه قدرتمندی یک زن

لینک اصلی






استاد چرا به من جواب ندادید؟ چیکار باید کرد با این نیاز؟ من الان 1-2سالی هست که 2تا ازین دوستا دارم, خواستگارای زیادی اومدن تو زندگیم و رفتن اما متاسفانه هیچکدوم مناسب من نبودن... حتی پیشنهاد دوستی و ... هم داشتم اما به دلایل مختلف هیچکدام ادامه نداشته یا اصلا شروع نشده! اما تو روزایی که من مشکلات سختی داشتم خیلی وقتا فقط وجود این آدما کمکم کرده... حالا شما می گین با اینا هم قطع ارتباط کنم؟ خب بعدش چی؟؟؟؟

=====================

دکتر شیری :

خب شما نمیتونی اینقدر نگاه پسرونه به این بحث داشته باشی
در نگاه زنانه شاید لازم باشد همسران اونها در جریان باشند یا شما تو تصورات خودت بتونی همسرت را سالها بعد در چنین روابطی درک کنی

لینک اصلی






همین کارا رو کردن که 30 ساله هنوز جهان سومی تشریف داریم

=====================

دکتر شیری :

جهان سومی بودن به این کارها احتمالا نیست ولی کار درستی نیست دیگه

لینک اصلی







سلام
چه پست هوبی بود. منم یه جورایی جوابمو گرفتم. منم با آقایی 4 سال دوست بودم. اگرچه ایشون همیشه مشوق من بودن و سعی نکردن منو عوض کنن. ولی متاسفانه انقدر خانواده ی ایشون اشکال تراشی کردن که که ایشون از خانوادشون تقریبا متنفر شدن. منم هر کاری از دستم بر امد کردم که این اتفاق نیوفته، اگرچه خود من متهم ردیف اول بودم از دید خانواده این آقا، که من دارم پسرشون را ازشون جدا می کنم. منم با همه دلبستگی و وابستگی که به ایشون داشتم به طور موقت جدا شدم، چون دیگه من نمی تونستم کاری بکنم، غیر از اینکه بیشتر از قبل اعصاب خودم داغون می شد. فقط یکی از دوستای مشترکمون حالشو می پرسه، شنیدم که بیشتر از خانوادش منتفر شده و بیشتر از قبل دلتنگ من. اون تصور نمی کرد که من بتونم ازش جدا بشم، ولی این کارو کردم. حالا شندیم که گفته اگه خانواده ی من راضی باشن حاضر تنهایی بیاد خواستگاری. اصلا این کار دورسته؟ خانواده من از این موضوع کم و بیش خبر دارن، اگرچه پشتیبان من هستن، ولی من خجالت می کشم که بگم بعد 4 سال این نتیجه بوده. دقیقا منم مشکل چند خط آخر این خانم رو دارم. "و بچه اول نباید خطا کنم .خانواده ام نگران من هستند . دوست دارن کار کنم و مستقل باشم یا ازدواج کنم و الان من هیچ کدوم این دو تا برام معلوم نیست . . دو پهلو حرف می زنه نمی خوام کاری کنم که بعد پشیمون بشم . "
نمی دونم به طور کامل جدا بشم یا اجازه بدم تنهایی بیاد و با خانواده من صحبت کنه؟ البته بابا و مامانم ایشون را در جلسه دفاع من دیدن و برخورد خوبی با ایشون داشتن. چون بیشتر تقصیر از جانب خانواده ایشون بوده. لطفا منو یه راهنمایی کنین

=====================

دکتر شیری :

من نظرم نیست بدون خانواده اش بیاد دنبال شما.خانواده بعد از ازدواج مهم میشه...خیلی مهمتر از قبل از ازدواج. اینها مساله دارند و میترسم شر بشه براتون

لینک اصلی






سلام
باید این آقا رو بذاره کنار نذاره یه عمر خدایی نکرده پشیمون بشه .....

این قضیه این دخترخانوم منو یادم خودم انداخت تا چند وقت پیش یه پسری رو دوست داشتم یه مدت باهم اشنا بودیم توی دانشگاه ایشون بهم پیشنهاد ازدواج داد ولی قضیه ما برعکس بود یعنی این اقا اصلا تمایلی به روابط اجتماعی نداشت وفقط با چند تا افراد محدود ارتباط داشت .من دختر اجتماعی هستم ومیخواستم با افرادی که خوبن ارتباط داشته باشم وبتونم ازشون یاد بگیرم ولی اون میگفت که با هر کی حرف نمیزنه(منظور زیر مدرک دکتراالبته خودش دانشجو کارشناسی بود منم کارشناسی ) اشنایان من همه جوره هستند من نمیتونستم ونمیخواستم باهاشون قطع رابطه کنم به من میگفت نبایدبری کار توی دادگاه کار کنی خوشم نمیاد ازدواج کنیم زنم بره توی دادگاه !!من نفهمیدم چرا!!!مگه دادگاه چیه ؟من به خودم شک ندارم میگفت نباید رفت وامد داشته باشیم خودش با فامیلشون نداشت

میگفت باید زبان یاد بگیری (یه زبان بلد بودم)اگر چندتا زبان بلدنباشی بیسوادی !!(شاید خنده دار باشه ولی تماما حرفای خودشه) ولی من حتی نتونستم به چیزای در ظاهر پیش پا افتاده ولی در عین حال مهم باهاش کناربیام. البته ارتباط ما محدودتر از این خانوم بود وهمین طور مدت کمتری باهم اشنا بودیم فقط تلفنی یا اس.ام.اس بود . ولی بالاخره به خودم واحساسم غلبه کردم ما بهم نمیخوردیم خیلی زود عصبانی میشد ومن فقط در مقابل عصبانیتش سکوت میکردم منیکه حتی اجازه نمیدادم یکی بهم بگه بالا چشمت ابرو (دکترشیری خنده دار نه؟؟خیلی بچه بودم نه؟؟)
یه موقع ها میخوام سر خودم داد بزنم بگم چرا اینجوری شده بودی ؟تو که اصلا اینجوری نبودی ؟ وقتی پیشنهاد ازدواج داد گفت دوستت دارم ولی وقتی بهش گفتم جوابم منفی هست باهم نمیتونیم کنار بیایم گفت من اصلا نمیتونم تورو تحمل کنم!
میبینید یه روزه دوستت دارم تبدیل به غیر قابل تحمل شد!

فقط مشکلی که دارم هنوز بعد از یک ماه نتونستم فراموشش کنم
خدا کنه این دختر خانوم هم یه تصمیم درست بگیره

=====================

دکتر شیری :

اولا متاسفم به خاطر نوع جراحتی که خرده ای بعدشم لازم نیست فراموش کنی لازم است برگردی کم کم به صحنه زندگی و اهداف جدید تعریف کنی و بری جلو

لینک اصلی







به نظرم مشکل این جاست که این خانوم تعریف درستی از دوستی ندارند، ما به پدر و مادرمون هم اجازه نمی دیم به طور مطلق در مورد زندگیمون تصمیم بگیرن چه برسه به کسی که هنوز برادریش رو ثابت نکرده و شوهرشم نبوده!!!!!
به نظرم دوستی بیش تر زمان شناختنه تا وابسته شدن
من خودم چند ساله با یه پسری به هم علاقه مند هستیم ، مشاور دانشگاهمون گفت با توجه به این که سنت کمه، تو آب نمک نگهش دار که اگه کسی بهتر پیدا شد حق انتخاب داشته باشی!!! چون خیلی دوستم داره ،وجدان درد می گیرم اما همیشه سعی می کنم رابطم رو تو حدی نگه دارم که اگه لازم شد تو یه دوره کوتاه بتونم بذارمش کنار...
آقای دکتر، چرا دکترا همیشه صورت مسئله رو پاک می کنن و می گن تموم کنید!؟ چرا راه حل ارائه نمی دن؟ ؟ من 19 سالمه ، به نظرم اگه با شما هم مشورت می کردم می گفتین تمومش کن...
شما به این فکر می کنید، که تموم کردن برای دختری که از همه چیز زندگیش برای یه پسر زده اونم بعد از 4 سال، چقدر طاقت فرساست؟!

=====================

دکتر شیری :

اگر پذیرش موضوع آب نمک دو طرفه باشه مساله ای نیست ظاهرا اما اینکه من صورت مساله را پاک کنم ممکن است گاهی اوقات از این قانون استفاده کنیم که در محیط عفونی نمیشه جراحی کرد. بعضی روابط عفونی هستند...هیچ جوره نمیشه سمتش رفت وقتی طرف اینقدر بهم ریخته است

لینک اصلی




نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی