سوال های ما و جواب های دکتر شیری

سی امین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آقای دکتر اینطور که من متوجه شدم شما معتقدید که یک مرد اگه واقعا یه خانمی رو بخواد و دوستش داشته باشه پا پیش میذاره.
اما چی میشه که این اتفاق نمیفته؟! یعنی منظورم اینه که چی میشه که با اینکه دوسش داره ولی اقدامی نمیکنه؟!

=====================

یا از ازدواج میترسه یا کسی دیگر را میخود یا این دختر را نمیخود

لینک اصلی

من یه زنم و مادر دو تا بچه همسر من هم بیشتر اوقات بداخلاقی و ناسازگاری داره ولی چرا به فکر خیانت نمیوفتم بلکه مدام دارم راههای مختلف رو امتحان می کنم تا ریشه های دادو بیداد و عصبانیت اونو پیدا کنم و همچنین اشکالات خودم تمکن مالی هم دارم و واقعا نیازی به همسرم از بابت اقتصادی ندارم ولی نسبت به همسرم و دختر و پسر کوچکم شدیدا تعهد و تعصب دارم حتی زمانهایی شده واقعا خواسته از خونه برم بیرون این برای یه زن یعنی مرگ و بزرگترین توهینه اونم در کمال بی گناهی باز دست نکشیدم فهمیدم همسرم کمال گرایی شدید همراه با وسواس فکری داره و جز ادمای خیلی دشواره بارقه ی امید برام زمانی روشن شد که دیدم خودش پیگیر که کمال گرا ها چه خصوصیتی دارن کسی که اگر قبلا حرفی ازین مسائل پیش میومد به حدی ذهنش منفی بود که می گفت تو برنامه داری منو دیونه جلوه بدی تا راحتتر طلاقتو بگیری!!!!!!!!!!!!!! دید من اینه زندگی رو باید ساخت و برای کسی که بچه هایی هم داره این دیگه وظیفس.. شما نشستی میگی خانم اینه اونه خودتون چی هستین در ضمن نقش شما در قبال اون طفل معصوم چیه؟؟؟ برای من قابل درک نیست کسی که حاضره اینده بچه معصومش رو تو این شرایط که بچه های پدر مادر دار معلوم نیست چی بشن به راحتی خیالی خودش بفروشه مسلما نسبت به شرایط روحی همسرش هم بی تفاوت بوده و همین بی تفاوت بودن ها زندگی رو سرد میکنه جسارت منو ببخشید پرواضحه شما دنبال بهانه ای برای رفتنید نه ماندن و ادامه دادن والا چه بهانه ای والا تر و مقدس تر از پدر بودن… همسرم بعد از شیش سال تازه داره کم کم قبول میکنه مشکل داره و خدا میدونه من تو این شیش سال چی کشیدم ولی ایا زندگی و بچه هام ارزش این نوع صبوری هارو نداشتن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

=====================

هیچ کسی نمیتونه این سوال را جواب بده جز خودتون

لینک اصلی

سلام استاد عزیز
سال نو مبارک امیدوارم امسال براتون پربارتر از هر سالی باشه و همیشه موفق باشید و ما هم زیر سایه شما بزرگ بشیم…
استاد یه راهنمایی می خواستم ازتون هرچند کوتاه و مختصر…
من ۲۴ سالمه حدود دو سه سال پیش توو دانشگاه با آقایی آشنا شدم، خیلی پسر خوب و باوقاری بود با هم حالمون خوب بود اما این آقا پسر مشکلاتی داشتن (خانوادگی) و بنا به دلایل دیگری البته به اصرار من از هم جدا شدیم… اما توو این مدت هم عشقش هم وفاداریش برام تا قسمت جدی ثابت شده توو این سه سال هی ازم می خواست که برگردم و دوباره شروع کنیم اما من می ترسیدم شاید از این که نکنه گیر کنم، نکنه باز احساس اسارت بهم دست یده…
اما عشقش همیشه توو دلم بوده و هست و اون روزهای خوب، حدود ۶ ۷ ماه میشه که دوباره کاملا با احتیاط یاهاش وارد رابطه شدم تا هم از طرفم مطمئن شم هم از خودم، اما نتونستم به ترسم غلبه کنم.
از طرفی یه چیزااییشم دوست ندارم، مثل هیکلش مثل طرز حرف زدنش و عجول و گاهی عصبی بودنش… اما خیلی ویژگی های خوبم داره که توو کم مردی پیدا میشه نمی دونم واقعا چیکار کنم، خیلی کلافم استاد

=====================

=====================

=====================

=====================

=====================

=====================

=====================

=====================

=====================

=====================

=====================