سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

تقدیـــــــم به دکتر شیری عزیز

طبقه بندی موضوعی
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
نویسندگان
پیوندهای روزانه

67

جمعه, ۳۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۲۶ ب.ظ

شصت و هفتمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری




سلام اقای دکتر
دیروز مادر یک اقا پسری با مادرم تماس گرفتند برای امر مقدس خواستگاری !!!!

اما فرمودند که جلسه اول خودم ودخترم میاییم اگه تشخیص دادیم که دختر شما به پسر ما میخورد جلسه بعد پسرمان را می اوریم. راستش من هنوز نفهمیدم منظورشان از ""خوردن""چیه؟!!!!!!!!!!! مگه میخواهند برای گل پسرشان کادو تولد بخرند که میخواهند ببینند بهش میخوره یا نه...؟!!!!!!
فعلا که من گفتم یا با پسرشون بیایند یا اصلا تشریف نیارند.
اما میخواستم بدونم اصلا یه همچین پسری با چنین خانواده ای قابل اعتماد هست ؟

=====================

دکتر شیری :

سنتی شروع کرده اند و احتمالا پسره خودش مثل اینها نباشه
بگید عکس پسر را بیاورند که شما نیز اگر خوشتون اومد اجازه بدید دوباره بیاییند

لینک اصلی




سلام آقای دکتر شیری، من یک دانشجو هستم و الان حدود چند ماه است که خواننده ی وبلاگ شما هستم. آقای دکتر به نظر شما این استنباط من درسته؟ (با توجه به متن قبلی شما) من فکر می کنم که اشتباه از خود زن هست که با رفتارهای به قول شما رابین هود بازی و توجه بیش از حد نشان دادن به مرد و دلسوزی های زیاد و مادری کردن و.... باعث می شه که مرد از زن در ذهن خودش یک تصور آرکتایپی به دست بیاره، به نظر من اگر که یک زن از همان ابتدا خود واقعیشو به مرد نشان بده مرد هم بعدا دچار تناقض نمی شه، مرد باید حاکمیت بیشتری نسبت به زن داشته باشه نه این که زن فکر کنه که داره از یک بچه مراقبت میکنه.
اگر اشتباه می کنم ممکنه که بهم بگید؟ ممنون میشم.

=====================

دکتر شیری :

شما اشتباه نکرده اید و همین مورد، یکی از دلایل سردی مرد میتونه باشه

لینک اصلی





سلام دکتر عزیز
من یک رابطه جدا از پدرم دارم وبا یک آنیموس سرکوب شده واصلاً نمی تونم با پدرم ارتباط برقرار کنم. اون هم اصلا آدمی نیست که به ما محبت کنه و حالا که پا به سن گذاشته و نیاز به محبت پبدا کرده بیشتر سعی میکنه گدایی محبت کنه و یا با رفتارهایی کودکانه جلب محبت کنه مثلاً وقتی مریض میشه سعی می کنه باآه و ناله توجه جلب کنه و بازی کنه باما . من به شخصه به قلابش نوک نمی زنم. بیشتر جلب ترحم می کنه. در حالی که اون نسبت به شرایط مشابه اش به ما بی تفاوته. من به خاطر این دوری عاطفی از پدرم هزینه زیادی دارم. اما نمی تونم اصلاً باهاش مشکل خودم رو حل کنم . لطفاً راهنماییم کنید

=====================

دکتر شیری :

مهرناز گرامی
خوبه بتونید رابطه را معمولی کنید و نیاز عاطفی پدر را الزاما از روی خودنمایی نبینید. شاید این اشتباه را خود ایشون در تفسیر نیازمندیهای نوجوانی شما داشته اند ...
مرسی

لینک اصلی





سلام دکتر جان
سوال دارم :
اگر بخواهیم جهت برنامه ریزی عروسی ها درحیطه شادی ایده پردازی کنیم نظر شما چیست ؟الان مردم مثلا عروسی را فقط برگزار می کنند در شادی عروس و داماد فقط حضور دارند و شریک نیستند ...دولت چکار کند؟؟؟شهرداری چکارکند ؟؟؟؟هنرمندان چکار کنند ...قبول دارم که خیابونا ی شهر دلشون لک زده برای دیدن یه ماشین عروس (امار عروسیها کمه )ولی در مورد چگونگی سوال دارم .. الان یه مقدار این برنامه ها تعریف نشده است و بعضا زیر زمینی و باغی شده است .یه راه حلی که هم مردم کیف کنند هم نیروی انتظامی گیر ندهد ....شما دنیا دیده اید ...کمک کنید به این بحث ما ؟؟؟ایده هایی برای زیبا برقرار شدن عروسیها و شادیهای خیابانی و محافل خانوادگی

=====================

دکتر شیری :

جناب سهرابی عزیزم
بحثتون متینه و بنده نیز مایلم در این باره فکر کنم و اگر جرف قابل عرضه ای بود تقدیم کنم

لینک اصلی





سلام آقای دکتر من امروز تو برنامه نیمروز با شما آشنا شدم و خیلی از صحبت هاتون لذت بردم ایشالا همیشه برقرار باشید
من دو سال پیش با یه پسر 24 ساله که کارمند بانکه و یه دونه پسره آشنا شدم این اقا خیلی به من محبت میکنه اما من علاقه ای بهش ندارم و هرچی اصرار میکنم که بره نمیره و تا وقتی هم که هست من به هیچکس دیگه حتی نمیتونم فکر کنم!
منم با توجه به اعتقاداتم حتی باهاش دست هم تا حالا ندادم!
اگه میشه راهنماییم کنید
ممنونم
من یه بار یه نظر فرستادم اما کامپیوترم هنگ کرد اگه دوبار این سوال براتون اومد علتش اینه چون متوجه نشدم فرستاده شد یا نه!

=====================

دکتر شیری :

ببینید فریبای گرامی
یه چیزی در شما هست که اون آدم را امیدوار نگه داشته...اون را باید ببندید

لینک اصلی





سلام آقای دکتر.من امروز شما رو تو برنامه نیمروز دیدم.خیلی دوست دارم با شما صحبت کنم.من یه مشکل بزرگ دارم .27 سال سن دارم و متاسفانه تا حالا خواستگاری نداشتم .فقط 2-3مورد اونمچند سال پیش که خوب هم نبودند.با وجودی که از نظر تیپ و ظاهر خوبم .خانواده خوبی دارم.تحصیلکرده و اهل ورزش هستم.دچار افسردگی شدم و خیلی ناراحتم که دیگه کسی که از لحاظ سنی مناسب من باشه پیدا نشه.خوانوادم خیلی نگران این موضوع هستن.برادر کوچکترم شاغل هست و کاملا شرایط ازدواج را دارد خیلی دوست داره ازدواج کنه اما حضور من باعث شده خیلی راحت نتونه تصمیم بگیره و حرف بزنه.خواهش میکنم منو راهنمایی کنید.دلم نمیخواد از این دیرتر بشه.میخوام امسال برای فوق لیسانس بخونم اما این موضوع منو به شدت آزار میده و نمیتونم تمرکز کنم.

=====================

دکتر شیری :

دکتر شیری
گاهی اوقات چیزی تو رابطه ما هست که پسرها را میترسونه.مثلا قدرت نمایی بیش از حد...گاهی اوقا کل کل کردنهای بی موقع. گاهی اوقات معلم بازی کردن برای یک مرد آزار دهنده است

لینک اصلی





سلام آقای دکتر خسته نباشید
من صحبت های شما رو در برنامه نیمروز گوش کردم و گفتم شاید بتونم بابت مشکلی که دارم از شما راهنمایی بگیرم
من 23 سالمه و حدود دو سالی میشه با دختری 27 ساله در چت رومی آشنا شدم البته بگم این آشنایی به قصد دوستی یا ازدواج نبوده و اولش یجورایی سر لجبازی و کل کل باهم آشنا شدیم اما بعد از مدتی بیشتر با هم آشنا شدیم و این رابطه بیشتر شد و به تلفنی کشیده شد
تو بیشتر مسایل با هم مشورت میکردیم البته بیشتر من از ایشون راهنمایی میگرفتم
تا اینکه بعد از دو سال تصمیم گرفتیم همدیگر رو ببینیم
من اهل تهران هستم و ایشون اهل شیراز ماه قبل من رفتم شیراز و 3،4 روزی با هم بودیم البته تو این چند روز یه رابطه سالم و دوستانه بوده و هیچ کار غیر شرعی هم اتفاق نیوفتاده هرچند شاید همین ارتباط به همین شکل هم شرع قبول نکنه
تو این چند رز متوجه این شدم ایشون واقعا من رو صادقانه دوست داره و منم همینطور چون بهم گفتیم اما تا وقتی اونجا هم بودیم هیچ فکر دیگه ای نسبت به ایشون به غیر از دوست نداشتم
اما حالا که برگشتم تصمیم گرفتم از ایشون خواستگاری کنم به خانوادم گفتم و با مخالفت شدید مواجه شدم
خانواده من خانواده مقیدی هستند و با دوستی دختر و پسر مخالفن ولی از رابطه دوستی من با ایشون خبر داشتند اما از سفرم نه
من لیسانس حسابداری دارم و هرکسم که تو این مدت شنیده بهم خورده گرفته که از یه تحصیل کرده بعیده اما میخوام بدونم مشکلش چیه
وقتی من مطمئنم با این دختر خوشبخت میشم و تو اون چند روز که با هم بودیم خیلی ارامش داشتم و این ارامش رو دوست دارم
میخوام راهنماییم کنید که با تموم این مشکلات و مخالفت ها من باید چیکار کنم؟

خیلی پر حرفی کردم اما خواستم یجورایی شرایط رو بگم
ممنون میشم جوابم رو بدید

=====================

دکتر شیری :

ببینید جابر
مراقب باشید دلبستگی از راه دور موجب نشه همه حساب کتابهای زندگیت بهم بریزه...درباره مسائل شرعیش نیز من نمیتونم کمکی بهت بکنم اما سبک زندگی دینی توش روباط ازاد پسندیده نیست پس خوبه که به ادواج فکر کرده ای ولی هم حواست نیست که تغییر خواهی کرد نزدیکای 27 هم دختره 4 سال بزرگتر باعث نمیشه بعدا سرخورده بشی؟
میترسم بشه زنگ تفریح شما

لینک اصلی





اقای دکتر منظورتون چیه از اینکه خانواده های دخترهای دهه 60 نباید دست روی دست بذارند یعنی چیکار کنن این موضوع رو از رو مطالب دوستان خوندم منظورتون این نیس که دختر و خانواده دختر تمام سعی شون رو بکنن که دخترشون رو تو اقوام و دوستان وهمکار نمایش بدن فکر نمی کنم عموم دخترا هم از این خوششون بیاد که این حس و فکر بهشون دست بده که دارن در به در دنبال شوهر میگردن پس غرورمون چی میشه .شخصا از این سیستم سنتی خوشم نمیاد دخترا مگه گوسفندن .

=====================

دکتر شیری :

حنانه گرامی
برداشت شما خیلی شخصی شده...ما معتقدیم خانواده دختر دار باید نشون بده میخواد دخترش را خوشبخت کنه...بایدامتیازهای دخترش را قایم نکند .شما معنی این را بازار گرمی میبینی یا حقیقت نمایی؟

لینک اصلی





سلام
استاد پدر ومادرها چی کار می تونن بکنن؟؟؟؟میشه یه راه حل بگید

تا وقتی خود خانواده پسرو خود پسر نخواد عملا هیچ اتفاقی نمی افته
مثلا مریم عزیز که در بالا کامنتشون را داریم از مادر شون بازار گرمی مثل مادرهای دیگه خواستند یا از آشپزی مریم تعریف کنن ولی استاد من معتقدم اصلا این چیزا لازم نیست وقتی خود پسر دختررا بخواد اگر آشپزیش بد هم باشه بازم میخوادش احتیاج به بازار گرمی نیست!مگه داره مادر جنس میفروشه که بازار گرمی کنه؟!

=====================

دکتر شیری :

من نمیگم بازار گرمی کنه خانواده دختر بلکه حواسش جمع باشه فرصتهایی که خانواده خوبیهای خودشون را پنهان نکنند ، لازمه بیشتر بشه

لینک اصلی





دکتر می دونم که اینجا جای سوال پرسیدن نیست ببخشید که اینها رو اینجا می پرسم
- برای مشکلات و افسردگی بعد از شکست رابطه عاطفی شما ویزیت یا مشاوره می فرمایید؟
- آیا دارو هم تجویز می نمایید؟

=====================

دکتر شیری :

افسردگیهای رابطه عاطفی در حوزه کاری بنده است و اگر لازم باشد دارو نیز تجویز میکنم تا مراجع به سطحی از آمادگی برای دریافت کمک غیردارویی برسد

لینک اصلی





دکتر چه سیاستی رو باید اتخاذ کنیم تا بتونیم از یک رابطه غلط بیرون بیایم. من با کسی در ارتباطم که می دونم به درد هم نمی خوریم و مال هم نیستیم اما اونقدر وابستش شدم و بهش احساس دارم که نمی تونم بیرون بیام از دوستی با او. میشه راهنماییم کنید؟

=====================

دکتر شیری :

فاصله گرفتن از ایشون باید تدریجی رخ بده و داشتن یکسری دوستان یا تفریحات درست برای موقع تنهایی پس از ترک

لینک اصلی





سلام دکتر شیری عزیز چند روزی که کلافه ام
خواهشا بهم بگین چطور میشه فراموش کرد کسی رو که واست دوست داشتن رو زمزمه میکرد و میگفت من همیشه با تو آرامش دارم، و بعد بزاره بره بعد 4سااااااااااااال و تو بمونیو یه عالمه سوااااااااااال که چرا الان سرکاری؟

=====================

دکتر شیری :

متاسفم مریم گرامی به خاطر این تجربه
لزوما همه این 4 سال دروغ نبوده و شما صبوری کنید به این معنی که نگذارید سایر بخشهای زندگیتون اسیب بخوره
دنبالش هم نرید و رصدش هم نکنید اینور و اونور

لینک اصلی





سلام دکتر
من دختری هستم متولدبهمن 62ورشته تحصیلی و فعالیتی IT است.5ماه پیش باپسری مهندس برق و مسلط به ITو متولد اسفند 65 در یک کارخانه که کارآموزبودم در اونجا و ایشون به من اموزش میدادن اشنا شدم تا اینکه ایشون به من ابراز علاقه کردن و بی نهایت من رو دوست دارن و من هم همینطور.البته من چون دارای استیل بدنی ظریف دارم به سنم نشون داده نمیشوم وتابه حال خواستگاران کوچکترازخودم داشتم.پدرایشون یکی از املاک داران شهر می باشند و دارای منطقی دیکتاتوری.ومشکل ایشون تو بهم رسیدن ما.البته خانواده من هم مخالف هستن باتوجه به خواستگاران قبلی ام این آقارو زیاد حساب نمیکنن.درضمن ایشون الان سرباز هستن وبیکار(ولی من فکر میکنم توانمند هستن و میتونن کاری برای خودشون دست و پا کنن)نمیدونم چیکارکنم؟خواهش میکنم کمکم کنید.

=====================

دکتر شیری :

اگر رسمی پیشنهاد به خانواده تون دادند میشه روش حساب کرد وگرنه وقتتون حروم میشه مرجان

لینک اصلی


نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی