سوال های ما و جواب های دکتر شیری

صد و یکمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری

دکتر من یه سوال فنی دارم ازتون دکتر روانکاو ها اعتقادشون اینه که باید اکثر خاطرات گذشته بازتجربه بشه و تعارض ها حل بشه تا درمان اساسی کودک درون صورت بگیره اما الان روان درمانگرانی هستند که با ترکیب روش ها هم حال طرف را خوب میکنند هم عملکردش را سوالم از شما اینه ایا ما باید برای روانمون از روانکاو کمک بگیرم و یه 3 تا 4 سالی دستمون را بند کنیم یا از یه روان درمانگر و استفاده از روش هایی که پایه علمی داره در یک کلام کدومش الان برای ما بهتر روانکاو یا روان درمانگر؟

=====================

والله اینطور نیست که روانکاوی یا درمانگری بنا باشه معجزه کنه برای همه
آدم سالم هم میره روانکاوی منتها مکتبی که به دلش میشینه
روشهای MIXED در درمانگری به نظر من نیز خیلی موثره منتها بعضی ها هستند که این نظرم هفت ای یه جلسه 50 دقیقه ای برای 4 سال را میپسندند
فراموش نکنید که خیلی از درمانگران به روانکاوی به عنوان یک شیوه ورود به درونیات مریض ، مجهزند

لینک اصلی

سلام دکتر شیری گرامی
من مشکلی برام پیش اومده که اگه نظرتون رو بگید بسیار ممنون میشم . من دو سال پیش به عنوان رتبه اول و با معدل 19 لیسانس زبان گرفتم عاشق درس خوندن بودم حتی روزی 15 ساعت هم درس میخوندم . بعد از فارغالتحصیلی دوسال کنکور ارشد شرکت کردم ولی قبول نشدم . الان احساس خیلی بدی دارم احساس میکنم فسیل شدم بی تفاوت شدم نمیدونم چرا اینجور شدم . دیگه مثل قبل درس نمیخونم به زور روزی دو سه ساعت درس میخونم با اینکه میدونم که تنها چیزی که حال منو مثل قبل خوب میکنه اینه که ارشد قبول بشم . نمیدونم چم شده دکتر تو رو خدا اگه ممکنه نظرتون رو بگید .

=====================

من باشم اول بررسی میکنم شاید بد امتحان میدهم
شاید بد انتخاب دانشگاه میکنم...صرفا خوندنم را افزون نمیکنم
نکته بعدی اینه که تنها چیزی که بناست حال شما را خوب کنه نباید دانشگاه باشه...خود کار و درآمد و رابطه عاطفی هدفمند نیز موثره واقعا

لینک اصلی

سلام دکتر خسته نباشید
حرفای(سوال های) شمارو قبول دارم اما در صورتی که خانواده ها تا جای که ممکن هست به نظر دخترشون اهمیت بدن
1.خواستگاره زنگ میزنه میگه میخوایم بیایم دخترتون و ببینیم ,دختره به مامانش میگه خوب بگو مستقیم با پسرشون بیان ,مامانه میگه نه زشته اینجا رسمه اول خانواده میان دختر و مبینن بعد پسرمیاد,دختره هرچی میخواد اونارو متقاعدکنه که از این جور خواستگاری بدش میاد(متنفره) اونا راضی نمیشن (نمیتونه رسم خانواده ش وعوض کنه)
2.اگه دختره گفت که میخواد چن ماهی با همسر آینده اش نامزد باشه تا بیشتر باهم آشنا بشن وببین بدرد هم میخورن یانه ,میگن خوب بعدشم فهمیدی بدرد هم نمیخورین جدا بشین مردم چی میگن نمیگن قبلا این دختره ازدواج کرده,
تازه تو فامیل ما رسم نیست عروس و دامادی نامزد باشن
3.دکتر دیدین مگن همه ی آدما اختیار دارن ولی من توخیلی از تصمیم های زندگیم دخالت نکردم یعنی از قبل برام گرفته شده بود
بیشتراحتی اختیار ندارن خودشون تصمیم بگیرن هرجوری دوس دارن بگردن,توی پششون اختیاری ندارن اگه گفتی نمیخوام این جوری بگردی میگن رسمه اگه هم یکی هر جور دوس داشت تیپش و تغیر بده میشه انگوشت نما تو کل فامیل

میگن اختیار داریم ولی من هر چی میگردم پیداش نمیکنم!

=====================

اینجوری خیلی اسیب میخورید دیگه....بالاخره اونی که باید بره تو اون زندگی جدید شمایید و سهم خانواده واقعا کمتر از سهم شماست تو اون انتخاب

لینک اصلی

سلام دکتر شیری
34 سالمه و فوق لیسانس روانشناسی دارم (البته استل بدنیم یه طوریه که 24...25 ساله به نظر میرسم) هنوز یه مورد خوب نداشتم که بتونم ازدواج کنم. ظاهرم بد نیست یه دختر معمولیم چند سال پیش که جایی شاغل بودم یه مورد خوب برام پیش اومد اما سر نگرفت. پدرش گفته بود اگه بری سمت اون دختره از ارث محرومت میکنم ...مادرشم گفته بود باید حتما یه دختر شمالی بگیری. بعد یه مدتی کارمو از دست دادم و خونه نشین شدم الان چند ساله که حتی یه مورد هم نداشتم یکی دومورد دیگه بودن که 20 ساله 23 ساله بودن و منو واسه زنگ تفریح میخواستن. راستش دکتر من خانواده خوبی ندارم پدرم رو سالها پیش از دست دادم برادرم حکم یه دیکتاتور رو توی خونه داشت و من و خواهرامو خیلی اذیت کرد.. خواهر
بزرگم به اجبار اون تن به ازدواج داد حالا با 2 تا بچه طلاق گرفته... زن خودشم ازش طلاق گرفته و الان دنبال زن دوم میگرده...مامان گیر میده میره رو اعصابم چرا شوهر نمیکنی؟ پیر شدی... تازگیها یه موردی رو برادرم معرفی کرده که متاهله و زنش بچه دار نمیشه...اصلا دلم نمیخواد زن همچین مردی بشم نه قیافه خوبی داره نه به تریپ من میخوره اما خسته شدم از اذیت های مادرم و زخم زبان دیگران... مهمتر از همه عمرم داره میره و لذتی از جوانی نبردم تنهایی داره آزارم میده.. میخوام ازدواج کنم باهاش تا بعد طلاق بگیرم و بتونم جدا از منزل پدری خونه ای واسه خودم اجاره کنم تا از حرفهای نزدیکام به دور باشم. 34 سالمه مادرم اجازه نمیده تنهایی برم بیرون... گیر میده بهم.. افسردگی شدید گرفتم...دلم میخواد بمیرم دکتررررررررررررررررررررررررررررررررر

=====================

افسانه گرامی
ازدواج به این قیمتی که شما نوشته اید خطرناکه
دوستانی ندارید که شبکه بشید معرفی کنند به شما مردان مجرد خوب را؟
به همین داداش بگید بهتون مرد مساله دار معرفی نکنه...میگه بناست شما بشی رحم اجاره ای؟؟
بعدشم تو بااین تحصیلاتت چرا بیار نشسته ای تو خونه؟
تدریس/ درمانگری/ کلینیک داشتن/ ترجمه آثار / مشاور طرحهای رادیو تلویزیون بودن...اینهمه فرصت شغلی داری دختر چرا داری بازی بازنده ها را میکنی؟

لینک اصلی

سلام آقای دکتر. اگر با کسی آشنا بشیم که از نطر اخلاقی اعتقادی و خانواده به خواسته هامون نزدیکه ولی ظاهرش خوشگل نیست از نظرمون و معمولی هست باید خودمون رو از اون رابطه بکشیم بیرون؟ من حقیقتش نمی دونم چه قدر ظاهر توی دوام رابطه زناشویی تاثیر داره. خود من هم البته براد پیت نیستم. :)

=====================

سیاوش جان
ظاهر بی اهمیت نیست...مهمه منتها نه در اندازه معیارهایی مثل اخلاق شخصی
بنابراین من میگم یکی را انتخاب کنیم که بتونیم بغلش کنیم با شوق و البته اخلاقی و خانوادگی بهمون بخوره

لینک اصلی

سلام اقای دکتر
شما می فرمایید اقایون توسن26-27سالگی دچاردگردیسی میشن خب این یعنی من22ساله اشتباهه که باپسری24 ساله که تکلیف کارو..مشخصه ، اشنایی داشته باشم به قصدازدواج؟یعنی کنارگذاشته میشم به خاطر اون تغییرات؟

=====================

به نظر من پسر 24 ساله اگر تصمیم بگیره برای ازدواجش ریسکه. او هنوز خیلی جای تغییر دارد و ممکنه شما حذف بشید یهویی
مگر اینکه بعدا با دیدن موقعیتهای دیگرش ( مثلا در فضای کار و..) دچار تلاطم نیشود

لینک اصلی

سلام آقای دکتر
تو کلاسهای مهارت انتخاب و ازدواج فرمودید طرف مقابل و رابطه اش رو تو خانواده اش رصد کنید. اما معمولا ارتباط بیشتر با خانواده ها بعد از عقد رسمی انجام می شه و کمتر پیش میاد که در دوران آشنایی دو طرف خانواده ها با هم رفت و آمد کنند. برای شناخت موقعیت فرد و رابطه اش با خانواده اش چه کار باید کرد؟
ممنون

=====================

از همون جلسه خواستگاری هم میشه خیلی خوب بررسی را آغاز کرد
حتی اگر خانواده نمیتوانند بیایند ، شما میتونید تو خونه آنها برید و بایید و خود ایشون را دعوت کنید به خونه تون

لینک اصلی

سلام آقای دکتر.من 5شنبه شب رابطه مو تموم کردم.تو یه رستوران دعوتش کردم و همه حرفامو بهش زدم همه انتظاراتمو و احساسهایی که از رفتار مغرورانه اش بهم دست میده .ازین که به خاطر این مداراها باعث شده من آدمه دیگه ای بشم که زود جوش میاره و همش تو خودشه.
حرفامو گوش کرد و در آخر گفت:من چیزی از دست نمیدم چون دختر زیاده اما مطمئن باش که تو کسی رو از دست دادی که تو یه میلیون مرد پیدا نمیشه.گفت خوشی زیر دلت زده.لحظه آخر هم غرور همراش بود.
اگه من اون روز داشتم درباره بعضی مسائل دلیل میاوردم و یا توجیحی برای فرصت دوباره فقط به این دلیل بود که حاله درونم خوب نیست و دوست نداشتم یه شکست خورده باشم.
تو این دوروزه حاله خوبی ندارم.آقای دکتر من زخمامو چه جوری بخیه کنم؟

=====================

ببینید هستی
اقدام شما عقلانی بود که به ایشان فرصت دادید منتها حرکت خودشیفتگانه این آقا حکایت از این دارد که این بازی ادامه دارد در درون ایشان. یعنی وقتی یه مرد شروع میکنه از واقعیت بیرون کشیدن و هذیان محبوبیت برش میداره ، منتظر سقوطهای سنگین باید باشه
بابت زخم متاسفم. بگذارید به عنوان هزینه رشد و بیرون رفتن از زندگی یک فرد متوهم
مطمئنا چیزهایی یادتون داده ام که زخمتان را ترمیم کنید بانو

لینک اصلی

آقای دکتر نمیدانم این رفتار ضد مرد را که میگویید من هم دارم یا نه؟ و این درونگرایی بیش از حد را؟
گاهی فکر میکنم مشکلم شاید همین است چون مشکل دیگری واقعا پیدا نکردم. مدتها فکر میکردم حتما زشت هستم که پسری سراغم نمی آید اما آنقدر دخترانی دیدم که بدون داشتن قیافه خوب و یا حتی اخلاق خوب ازدواج کردند که دیگر فمر میکنم مشکلم این نیست
اما این رفتار ضد مرد را نمیدانم؟ البته من از آن دخترهایی نیستم که پسرها را تحقیر کنم یا بد برخورد کنم. من مودبانه ولی رسمی برخورد میکنم. البته به نظر خودم خشک و بداخلاق هم نیستم. اما این سکوتهای بدموقع را شاید دارم نمیدانم؟ گاهی در بعضی موقعیتها بعضی وقتها نمیدانم چه بگویم . نمیدانم چه حرف یا رفتاری بکنم که سوتعبیر نشود؟
این را هم بگم که مثلا در محیط کار یا دانشگاه خیلی وقتها شده که پسرهایی بهم گفتن که اخلاقت خیلی خوبه و خیلی خانوم و باشخصیتی و ... و در ضمن پسرانی هم مثلا در محیط کار بوده اند که گفته اند تو چرا با ما خیلی راحت نیستی و ...؟
از مجموع حرفهای من به نظر شما من رفتار ضد مرد دارم؟
میشود من را راهنمایی کنید که چطور باید این رفتارهای ضد مرد را در خودم بشناسم و آنها را برطرف کنم؟ میشه کتابی بهم معرفی کنید یا راهنمایی به من بکنید . من نمیدونم چطور میشه مردها را علاقمند و جذب کرد؟

=====================

من بزودی مطلبی درباره رفتار ضد مرد خواهم نوشت.
کتاب زن بودن از تونی گرنت به من خیلی ایده های خوبی در این باره داد

لینک اصلی

سلام آقای دکتر، واقعا ازتون ممنونم که جواب کامنت منو دادین . همیشه صحبت های شما را که می خوندم برام سوال پیش میومد که وقتی شما می فرمایید "وسواس در انتخاب همسر"، معنیش چیه دقیقا و الان که شما این جمله را برای راهنمایی من لطف کردین و فرمودین: " معاشرت کنید و واقعا ملاکهای ازدواج را بدون وسواس در ایشون بررسی کنید" خیلی برام ضروریه که تعریف شما از "وسواس بخرج دادن در بررسی ملاک های ازدواج" چی هستش؟ یعنی در چه صورت و با رعایت چه اصولی بررسی من در برخورد با ملاک های ازدواج در خواستگارم صحیح خواهد بود و در چه صورتی با وسواس و ناصحیح خواهد بود؟ متشکرم

=====================

رفتار وسواسی در انتخاب ازدواج یعنی
نگران این بودن که کسی بهتر گیرمن نیاید
نگران این بودن که نکنه یه جایی ، یه روزی از ایشون یه رفتاری سر بزند
رفتار وسواسی یعنی همش نگران باشم کارهام دقیق و درست باشد تا ایشون چشمش جای دیگر نگردد
ترکیبی از کمال گرایی منفی + رفتارهای تکرار شونده بی فایده میشه وسواس در انتخاب

لینک اصلی