سوال های ما و جواب های دکتر شیری

صد و چهارمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آقای دکترهمچین حالتی برای منم پیش اومده. با آقایی 33 ساله که از آشناهامون بود دوست شدم میگفت 3 ساله با کسی نبوده و حالا هم فقط چون منم وارد رابطه شده. اون از این رابطه خیلی خوشحال و راضی بود گاهی اوقات واسه کنترل رابطمون مجبور میشدم بهش یاراودی کنم که ما راهمون در آینده مشخص نیست که با هم یکیه یا نه. تا 2 ماه گذشت توی این 2 ماه همه جوره به من محبت کرد و حتی گفت هرجایی باشه فراموشم نمیکنه و اگر قرار به فراموش کردن بود هیچوقت دنبالم نمی اومد. خلاصه همه چی خیلی خوب بود . اما بعد از 2 ماه احساس کردم اون آدم احساساتی کمکم ازم داره فاصله میگیره من بهش خیلی علاقمند شده بودم و وقتی دلیل رو جویا شدم بلاخره گفت آدمیه که وقتی به کسی خیلی نزدیک میشه از طرف زده میشه. راستش هنوز باور این حرف برام مشکله. مطمئنم نمیخواسته اذیتم کنه. اما نظر شما برام خیلی مهمه. هنوز هم گاهی تماس میگیره برای احوالپرسی. من 28 سالمه. ممنون میشم راهنماییم کنید

=====================

دکتر شیری :
افت هیجانی نورماله ولی ایشون بلاتکلیفه و بهتره دسترسیش به شما قطع باشه و براش در دسترس نباشید انصافا

لینک اصلی

دست این آقا درد نکنه دوست عزیز که بعد 1 ماه اینکارو کرد. من 5 سال تو رابطه ای بودم که بعد 5 سال فهمیدم طرف مقابلم هنوز تو فکر کسی هست که تو 19 سالگیش و 8 سال پیش عاشقش بوده. 5 سالو مقایسه کن با 1 ماه ببین چقدر سخته! تلف شدن عمر و بهترین سالهای عمرت به کنار . توهین به شعور و شخصیتت که تمام این 5 سال با تو بوده چون شبیه اون بودی. چون روز تولدت با اون یکی بوده. چون صدات مثل اون بوده. یا شاید به قول خودش همزادش بودی! نه به خاطر تو! با همه اینا ما تفاهم داشتیم . از هر لحاظ مشکل از اینجا پیدا شد که من برای اون خاطرات شخص دیگه ای رو داشتم زنده میکردم و برای همین به من عشق میورزید . دیوانه وار
برو سراغ زندگی خودت . اونقدر محکم که نشی بازیچه. حتی اگه باز اومد باهاش طوری باش که بفهمه که بازیچه اون نیستی رسمی بیاد جلو.
سرنوشت منم این بود و در جوابش به خودم که خود کرده را تدبیر نیست. من مقصر بودم که 5 سال عمرمو به پاش گذاشتم

=====================

دکتر شیری :
بعیده در این 5 سال هیچ علامتی نبوده باشد زهره گرامی
بعدشم تو فکر ایشون بودن معنیش این نیست که شما را دوست نداشته یا شما اولیوتش نبوده باشید...مراقب باشید حساسیت تون باعث نشه قضاوتهاتون مختل بشه

لینک اصلی

سلام آقای دکتر
وقتتون بخیر
من مدت مدید و طولانی هستش که به سایت شما میام و مطالبتونو دنبال میکنم.
آقای دکتر من فکر میکنم یک آدم وسواسی هستم ...اینکه میفرمایین طرفمون جذابیت فیزیکی داشته باشه ...الان هرکسی که برای خواستگاری تشریف میاره من تا میبینمش حالم بد میشه و دیگه توی صورت طرف نگاه نمیکنم.
همین چند ساعته پیش هم به یکی که خیلی ابراز علاقه میکرد جواب رد دادم چون حس میکردم که قیافش یه جوریه...زمخته...( میبینید تورودا چجوری شدم ؟)...از طرفی دلم میسوزه چرا با طرف این کارو کردم و ممکنه پشیمون بشم که کسی یگه پیدا نشه اینقدر من رو دوست داشته باشه...از طرفی هم موندم با این وسواسم چه کنم....آقای دکتر نظرتون در مورد من چیه؟
خیلی اوضاعم خرابه؟
ممنون میشم منو راهنمایی کنین.

=====================

دکتر شیری :
حمیرای گرامی
سلیقه فیزیکی باید لحاظ بشه ولی نباید دچار وسواس شد چنانکه نوشته اید
همینکه زن حس کند ذهنا که میتواند در آغوش این مرد برود ، کفایت میکند. بهترین فرد نیز بالاخره عادی تر از روز اولش خواهد شد

لینک اصلی

سلام آقای دکتر.
من دوستی دارم که خیلی زود از پسرا خوشش میاد. البته از یه تیپ خاصی. با یه ظاهر و قیافه خاص. و خیلی زود جذبشون میشه. و خودشم ناراحته البته.
به نظرتون خیلی اشکال بدیه؟ باید چیکار کنه؟ من چجوری میتونم کمکش کنم؟

=====================

دکتر شیری :
شهرزاد جون ! دوستتون اینطوری که میشه پاندول دست پسرها و نمیتونه از خودش هویتی داشته باشه که!
خوبه رابطه ایشون با پدرش بررسی بشه که اعتماد و حمایت روانی مناسبی دریافت میکنه یا نه

لینک اصلی

آقای دکتر کامنت منو تایید نکردین؟پرسیده بودم آیا میشه کسی رو از روی نوشته های تنهاییش شناخت؟آیا نوشته های کسی نشان دهنده روحیاته واقعیه کسیه؟
حقیقتش اینه که دوست خواهرم دختره بسیار خوبیه و من از ظاهرش حیلی خوشم میومد ولی همیشه دوست داشتم که وقتی میخوام رایطه ای رو شروع کنم طرف رو تا حدودی بشناسم،اتفاقی نوشته هاش پیش خواهر من بود و من خوندم. این دختر گاهی زیبا گاهی پر معنا و گاهی فلسفی و عرفانی مینویسه ، همه عاشقه نوشته هاشن و من با خوندن نوشته هاش احساس نزدیکی روحی بهش میکنم .میخواستم از شما بپرسم واقعا" نوشته های تنهایی کسی واقعیات درونیه اون فرده؟

=====================

دکتر شیری :
اون موقع هم جوابتون را داده بودم....بالاخره اون نوشته ها حتی اگر کپی هم باشد نشان از سلیقه ایشون دارد ولی راه بهتر اینه از خود خواهرتون راهنمایی بگیرید

لینک اصلی

سلام دکتر من چند ماه پیش خواستگاری داشتم که از ظاهر و کارش خوشم اومد ، که همون جلسه اول به من گفت اهل نماز وروزه به هیچ وجه نیست و تاکید هم داشت که دوست ندارم کسی منو اجبار کنه که انجام بدم . تا اینکه یک جلسه دیگه با هم گفت و گو داشتیم و من با توجه به اینکه نماز برام مهم بود دوباره موضوع نماز را بیان کردم ولی دلایل خودشو می گفت که دلیلی نداره من نماز بخونم من اهل دروغ و دزدی و ... نیستم از این حرفها و می گفت دوست داره همسرش اهل نماز و حجاب باشه خلاصه بعداز 2 جلسه گفت و گو دیگه نیومد حالا من دچار یه مشکلی شدم اینکه دایم بهش فکر میکنم و به خودم میگه ای کاش درباره نماز اینقدر بهش نمیگفتم شاید به خاطر حرفهایی که زدم نیومد و با خواستگارهای دیگه ای که برام میاد مقایسش میکنم و بیشتر پشیمون میشم و گاهی به خودم میگم شاید اهل نماز میشد خلاصه تو این چند ماه خیلی اذیت شدم به نظر شما این اختلال وسواس است باید چه کارکنم ؟ با تشکر

=====================

دکتر شیری :
بهار گرامی
من وسواس ندیدم تو این مساولی که نوشتید ولی درباره نحوه ارزیابی یه نفر در این جامعه با سابقه 30 سال گزینشهای متعدد ادارات و ...باید مراقب باشید ملاک درستتون مثل نماز را طوری مطرح نکنید که فرد احساس کند شما در تمام شوون او میخواهید ورود داشته باشید.
نماز اگر نماز باشه باید ختم بشه به تنهی عن الفحشا و المنکر وگرنه اگر یه حفظ ظاهر باشه که فایده ای نداره .
البته من به ملاک شما احترام میگذارم اما سبک دینداری افراد را وقتی میخواهید بیارید تو ملاکهای انتخاب باید خیلی دقت کنید
پیشنهاد من اینست که از فهم دینی ، اخلاق مداری ، حلال و حرام شروع کنید بعد به شریعت و احکام برسید تا مقاومتی ایجاد نشود در خواستگار بینوا

لینک اصلی

من دیدم که گاهی آدمها یه جورایی "میفتن" توی رابطه مثلا تو شرایطی که این آقا داشته (جدایی) و بعدم که عقلشون سر جاش میاد می بینن که این آدم جدید اونی نیست که می خواستن یا فکر می کردن.
حتی آدم ممکنه آگاهانه کسی رو انتخاب هم بکنه و بعد ببینه که این آدم اونی نیست که باید باشه (مثلا تظاهر کرده یا یه ابعادی از وجودش شناخته نشده بوده) بعد اینجاست که دیگه نمی شه به این رابطه ادامه داد.
در مورد اینکه با اس ام اس رابطه رو تموم می کنن به نظر من تموم کردن یه رابطه خییییلی سخته مخصوصا اگه طرف مقابل بهش وابسته باشه به خاطر همین دیگه نمی شه توضیح داد و با یه اس ام اس سر و ته قضیه رو هم میارن تا دیگه شاهد اشک و زاری نباشن و تلخیش براشون کمتر بشه و عذاب وجدانش هم.
از طرف دیگه وقتی با اس ام اس تموم می کنی دیگه احتمال برگشت نیست اما وقتی حضورا بگی طرف می تونه راحت قانعت کنه که برگردی تو رابطه. حالا هرکی به روش خودش.
البته من دفاع نمی کنم از همچین کاری فقط علتی که به ذهنم میاد اینه.

=====================

دکتر شیری :
آدم بالغ از شیوه ای کودکانه برای پیشبرد کارهاش استفاده نمیکنه
رابطه باید حضورا قطع شود معمولا...نباید به افراد موقع جدایی اسیب زد

لینک اصلی

آقای دکتر
سوالی ازتون دارم. رابطه هایی که به ازدواج ختم نمیشه آیا میتونه و توجیهی براش هست که به صورت دوستی ادامه پیدا کنه؟
رابطه یک پسر با دوستان دختر دوران دانشجویی بعد از ازدواج یا بالعکس چقدر درسته؟

=====================

دکتر شیری :
حسن جان رابطه را میشه upgrade کرد ولی downgrade نمیشه
رابطه با دوستان دانشجویی یا همکاران با اطلاع و رضایت همسر باشد و در حد همکلاسی باشد ، اشکالی نداره اما ممکنه شر بشه گاهی اوقات

لینک اصلی

سلام
آقای دکتر اگه یه زخم عاطفی بعد از حتی یک سال ترمیم نشد چه باید کرد؟!!
یک ساله که از تموم شدن رابطه ی دوستانه ام با یه آقا می گذره. البته رابطه ی آنچنان نزدیکی نداشتیم ولی خب من خیلی ایشون و دوست داشتم و ایشون هم می گفت من و دوست داره. هنوزم که هنوزه دلم براش تنگ می شه، هنوزم دوسش دارم. ما خیلی محترمانه از هم جدا شدیم و سعی کردیم منطقی باشیم، جالبه که من بیشتر روی منطقی بودن اصرار داشتم! رابطه مون حدود 8 ماه طول کشید. واقعا چی کار می تونم کنم؟!!!!!!!!!! دارم دیووونه می شم.
کمکم کنید

=====================

دکتر شیری :
ببینید ستاره
آیا خبری ازش دارید؟ اگر خوب تمام شده باشد معنیش اینه که هنوز فرصت یه احوال پرسی هست ! شاید اینهمه منطقی بودن لزومی نداشت

لینک اصلی

سلام دکتر جون.چندوقت پیش مشکلمو واستون میل زدم(ایابرگشت درست است؟)حالاهمسرم زنگ میزنه و هر چی بد و بیراه هست بهم میگه و بعدش ازم میخواد تا باهاش زندگی کنم این چه زندگی که اون میخواد؟و بعدش میگه اگه باهاش زندگی نکنم میاد دم خونمون و ابروریزی میکنه دکتر جون میترسم کار به اینجاها برسه اخه تا حالا کسی صدای مارو نشنیده چه برسه به این ابروریزی موندم چیکار کنم دکتر ازش میترسم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟راه حل درست برخورد کردن باهاش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟تازه من وکیلم گرفتم که خودم تو قضیه نباشم ولی میترسم///دکتر خونواده من خیلی محترمن و همه تو شهرمون میشناسنمون....نمیخوام اسم خونوادم لکه دار بشه....چیکار کنم اقای دکتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟همیشه پایدار

=====================

دکتر شیری :
خانوم شما بیشتر به همون وکیل احتیاج دارید برای این بحران تا یک درمانگر. بعدش البته باید بررسی دقیقی کنیداز این وضعیت ایجاد شده

لینک اصلی