145
صد و چهل و پنجمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری
با سلام ببخشید که سوالم را به صورت کامنت مطرح میکنم. راجع به مشاوره حضوری خواهرم و طرح مساله با خانواده طبق انتظار به شدت مخالفت شد و تلاشهای من نیز برای نزدیک کردن ذهنیتهای خانواده و خواهرم تا کنون به جایی نرسیده است. اشکالاتی که مطرح میکنند به نظرم غیر منطقی نیست و جواب خواهرم و خواستگارشان بیشتر از جنس پذیرش است تا اثبات عدم وجود آن. اختلاف سنی بالا و همچنین جوان ابدی بودن ایشان که شما هم به آن اشاره کردید. با صحبتی که من نیز با ایشان داشتم فکر میکنم علی رغم سنشان از لحاظ عاطفی و فکری بالغ نیستند و کمی پایه زندگی را بر ایده آلها و تصورات گذاشته اند تا واقعیتها. و این خطر که در نظر نگرفتن بعضی قوانین مانع عمل نکردن آنها نمیشود. همچنین تند رویهایی مثل تصمیم برای خرید سرویس طلا به دلیل نوسانات بازار و شاید دلایل دیگر (زرنگی یا حقه بازی هرمسی )در صورتی که هنوز موافقت خانواده جلب نشده به نظرم درست نمی آید. نظر شما در باره این رابطه و نیز وظیفه من در این میان چیست؟ ( تقریبا بخش عمده فضای ذهنی و وقت مرا تفکر و بحث با تمامی طرفین درگیر اشغال کرده حال آنکه من هم مشکلات شخصی خودم را دارم و در ضمن به عنوان نظر شخصی مخالف هستم)
=====================
دکتر شیری :
من نظرم اینه که مداخله شماکافیست مگر اینکه به وسواس کشیده بشید...کافیست
دکتر شیری عزیز من متولد 62 هستم کارم هم ازاده با یکی از دوستان 15 ماهه شراکتی یه تعمیر گاه لوازم خانگی داریم درامدمون هم ای بدک نیست شکر خدا. من آدمی با قیافه معمولی هستم تحصیلاتم هم دیپلمه از نظر فکری هم در خانواده مذهبی بزگ شدم پدر و مادرم هم هر دو فرهنگی هستند با اینکه تحصیلات عالیه ندارم و لی سعی میکنم از لحاظ فکری عقب نمونم و در حد خودم به مطالعات روانشناسی و فلسفی و دینی بپردازم حالا اینها رو واسه چی گفتم حقیقتا صاحب مغازه ما یه دختر داره که احتمالا متولده 62 یا 64 و تحصیلات فوق دیپلم هست . با توجه به ارتباطاتی که تو این مدت با این خانواده داریم وبا هم خیلی صمیمی هستیم خیلی به دلم نشته فقط چند تا مشکل از نظر من وجود داره این خانوم خواستگار زیاد داره و چون کار آزاد داره و درامدش 3 تا 4 برابر منه ، از خوشون هم شنیدم که به پول خیلی علاقه دارند حقیقتا از بیان احساسم میترسم ایشان که به بالاتر از بنده جواب رد دادن واز بنده در کار هم موفقترند خودم رو در حد ایشان نمیبینم دوستم میگه که فکر من غلطه و به احتمال زیاد جواب ایشون مثبته ولی خودم فکر میکنم نکنه زندیگه ایشونو خراب کنم شما چی میفرمایید؟
=====================
دکتر شیری :
همین حرفهای صادقانه را به پدرشان بگید، کلید همینجاست
تو همان شاهزاده ای هستی که خواب دیده گدا شده.
از کجا بفهمیم ما همان گدایی نیستیم که توهم زده می تونسته شاهزاده باشه؟
=====================
دکتر شیری :
شاهزادگی را خداوند داده و زمینیان نمیتوانند بگیرند از ما
سلام دکتر عزیز.
صبحتون به خیر
دیشب برای دومین بار فیلم راز را دیدم .اولین بار حودو 3-4 سال پیش دیدم که زیاد جدیش نگرفتم
دیشب اما تاثیرش بیشتر بود برام
امروز احساس خیلی خوبی دارم! به همه دوستانم ژیشنهاد میکنم ببینن حتی برای چندمین بار!!!!
اگه بهش عمل کنیم واقعا زندگیمون به سمت زیبایی و خوبی تغییر خواهد کرد!!!!
=====================
دکتر شیری :
به هر حال خانم مرادی
نباید موقع دیدن این فیلم ساده اندیش بود
هیچ چیز جای همت ، دقت نظر و ممارست را نمیگیرد
وقتی پشت سر هم بد میاری وقتی اونهایی که بهت بد میکنند خیلی خیلی زندگی خوبی دارند.وقتی از اعماق وجودت خدا رو صدا میکنی ولی سالها میگذره و خدا جوابت رو نمیده. ادم دلش از خدا هم میگیره.
=====================
دکتر شیری :
گلشن گرامی
باید نشست و اندیشید اینهمه بدبیاری از کجاست
دوران خلوتهای غنی شما فرا رسیده
بعد با صداقت بی رحمانه به سراغ درون رفت
خدا تصویری در درون شما دارد که مال کیستی شماست قطعا....موقع تصویر برداری باید دقت بهتری کنید بانو
سلام دکتر روز بخیر
میشه خواهش کنم که یک راه حل برای تقویت اراده بدهید.من واقعا همت ضعیفی دارم
و از این بابت از خودم بدم میاد و لی راه حلی برای برطرف کردنش ندارم
ممنون
=====================
دکتر شیری :
مریم خانوم
اول باید ببینید منظورتون از اراده درسته یا نه
بعد به تقویتش بپردازید
مطمئن نیستم کتابی بتونه به این بخش رفتاری ما کمکی بکنه
دکتر یه راهنمایی میخواستم من یه معلم 21 ساله ام که تدریس کنکور میکنم دکتر من یادگیری فعال کار میکنم واقعا جواب میگیرم فقط وقتی بچه ها یه تیکه ای چیزی میندازند میمونم جواب طرف بدم که حساب کار بیاد دستش یا یه بار محترمانه بهش بگم میدونید کلا تو این بخش شوخی کردن سر کلاس گیرم راهنمایی بفرمایید لطفا.
=====================
دکتر شیری :
با شوخی خوب بخندید و سریع سوییچ کنید رو بخش بالغتون و ادامه بدهید
دکتر من هدف دارم ولی هیچ کاری برای رسیدن به اونها انجام نمیدم ادمهای موفق میبینم انگیزه میگیرم دوباره درگیر زندگی میشم همه انگیزمو از دست میدم چی کار کنم ؟
=====================
دکتر شیری :
الناز گرامی
دلایل زیر معمولا باعث مساله ای مثل مال شما میشوند. فرض کنید تصمیم میگیرید لاغر کنید. میروید باشگاه ثبت نام میکنید ولی اتفاقات زیر می افتد
گاهی هیکل خود را با هیکل مربی مقایسه میکنید که مثلا روزی 3000 کالری دارد میسوزاند ( و شما حداکثر 1000 کالری ورزش میکنید ! )
یا مربی شما چند سال است بستنی نخورده است تا به این تناسب رسیده است و شما نمیتوانید این رژیم را رعایت کنید زیرا نیازی به این حد حرفه ای گری ندارید
گاهی اوقات میخواهید شروع کنید به رژیم گرفتن ولی به خاطر دعوت به جشن تولد خواهرتان یک شب رژیمتان بهم میخورد و به خاطر کمال گرایی منفی که دارید دیگه انگیزه تان را از دست میدهید و مثل قبل شروع نمیکنید
کسانی هستند که اولیوت بندی خوب میخواهند داشته باشند. توصیه میشود به این افراد که به ترتیب زیر کارهایشالن را انجام دهند
کارهای فوری و مهم را الان انجام دهید
مارهای فوری و غیر مهم را در اولویت بندی دو
کارهای مهم ولی غیر فوری اولویت بندی سوم
و کارهای غیر مهم غیر فوری اولویت بندی چهارم
خلاصه دلایلی که خوب است بررسی کنید عبارتند از :
هدف درست نداشتن
اولویت بندی نداشتن
اکثرا نداشتن الگوی دست عملی
برداشت اشتباه از الگو
کمال گرایی فلج کننده نسبت به انجام کار
انتظار شرایط خاص روحی داشتن و تن دادن به روزمرگی
افسردگی
اقای دکتر وقتی شما میخوایی سبک زندگی صحیح خوت را داشته باشی اما سبک زندگی جامعه(که متاسفانه اکثرا کف هرم مازلو است) مثل پتک میخوره تو سرت باید چه کرد؟
=====================
دکتر شیری :
ساسان عزیز
ما سبکی را میتوانیم زندگی کنیم که بین سبک شخصی و اجتماعیمان قرار میگیرد...درست میفرمایید که فاصله بین ایندو باید معقول باشه وگرنه تعارض آغاز میگردد
سلام دکتر شیری عزیز که همیشه حرفهایتان برایم پر از انرژی مثبت است... ولی چه کنم؟؟ که پس از سالها انتظار انگار یک دفعه زمین و زمان برای برهم ریختن تمام برنامه های زندگیت، عشقت، آینده ات دست به یکی می کنند!! دکتر بخدا من آدم خیلی صبوری بوده ام و هستم... همیشه استوار و موفق در هرچه که در دست من بوده! اما اکنون جایی از زندگی ام هستم که یک چیز لعنتی در زندگیم دست خودم نیست! بعد از سالها انتظار و یک عاشقانه آرام بعد از یک سال و نیم برای بار سوم ویزایم برای رفتن در کنار همسرم رد میشود!! بی دلیل! برخلاف انتظار ! و در نهایت تعجب تمام کسانی که از وضعیتم باخبرند! هنوز می گویم شکر! ولی چه کنم که ظرفیت صبرم رو به اتمام است!! برای اولین بار در زندگی ام احساس درماندگی می کنم ! نمی دانم ! شاید تقصیر خداست که هرآنچه خواسته ام بهترینش را داده است!
نمی دانم چرا همه اصوات این روزها برایم گنگ است و پر از موج سکوت و تنهایی! چه کنم؟
=====================
دکتر شیری :
بناست بمونید تا ایشون بیان کنارتون احنمالا
- ۹۴/۰۸/۱۷