سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

تقدیـــــــم به دکتر شیری عزیز

طبقه بندی موضوعی
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
نویسندگان
پیوندهای روزانه

151

شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۱ ب.ظ

صد و پنجاه و یکمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری




سلام اقای دکتر طرح سوالم اینجا تو بخش نظرات درست نیست ولی مجبورم .
در زندگی خانوادگی پدر و مادرم اختلاف خیلی زیادی با هم دارند دردعواهای لفظی که با هم دارند به همدیگر ناحق میگویند و من نمیتونم دخالت نکنم و گاهی شروع میکنم به دفاع کردن مثلا از مادرم و بعد ناراحت میشوم از حرفهایی که به پدرم زدم .در زندگی هم پدر و هم مادرم هر دو مقصر بودند که کارشان به اینجا کشیده ولی گاهی پدرم حرفهایی به مادرم میزند من که دختر هستم و جنس مونث متوجه میشم که مادرم چه چیزی را تحمل میکند حالا میخواستم از شما بپرسم من به عنوان یک فرزند در این مواقع چه کار باید انجام دهم اصلا دخالتی داشته باشم یا نه؟ با تشکر

=====================

دکتر شیری :
باید با پدر صحبت کنید، نه در وسط دعوا
بعد از دعوا...تو فضایی آرومتر...اعتراضتون را اونجا مطرح کنید. معمولا دعوا با تقصیر یک نفر در خانواده رخ نمیدهد. در مجموع جانبداری شما کمکی به موضوع نمیکنه و خود مادر هستند که باید حرفشان را بزنند مگر اینکه این حرف زدن براشون نا امنی ایجاد بکنه


سلام دکتر.ببخشید 1 سوال کوچیک:
میشه چندتا کتاب خوب تو زمینه شناخت آقایون و همینطور تفاوت زنان و مردان معرفی کنید.
مرسی

=====================

دکتر شیری :
انواع مردان- نشر بنیاد فرهنگ و زندگی


اگه الان یه ماشین زمان داشتیم و میرفتیم به 100سال قبل,میدیدیم که مردم در عین کمبود امکانات و وسایل رفاهی زندگی,از بسیاری از فضایل اصیل انسانی مانند صبر و حلم,صله ارحام,اعتماد در کسب و کار,سادگی,کم توقعی,رضایت,شکرگزاری و... برخوردار بودند.اما در دوره ما با وجود داشتن امکانات,سرعت,ماشین,علم و دانایی و ... دو چیز سر جایش نیست:1)فضیلت های انسانی(انسانیت) 
2)رضایت از زندگی که در در دوره ما لذت بردن از زندگی و رضایت از لحظه حال,بصورت سیر در عالم خیال و عجله برای رسیدن به هدفی در آینده,ظهور میکند.خیام میگه:
این قافله عمر عجب میگذرد
دریاب دمی که با طرب میگذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
استاد عزیزم اگه لطف کنید فردا شب در این مورد بیشتر صحبت کنید ممنون میشم 

=====================

دکتر شیری :
بحث شیرینیه....آسایشمون زیاد شده ولی ارامشمون را داریم از دست میدهیم
ازتون.مرسی

اقای دکتر تو مسیر زندگی وقتی برامون سختی هایی ایجاد میشه مجازیم از همه ی دانشمون برای بهتر کردن حالمون استفاده کنیم مثلا سبک های شناختی جدید و خوش بینانه به زندگی کردن و تعالی فوق العاده کمک میکنه اما باید مثل هر چیزی براش هزینه کنی به نظرتون خوبه استفاده از این الگوها ؟خیلی رو من تاثیر داره و باعث اول حال خوب بعد هم رشدهای عالی میشه .

=====================

دکتر شیری :
شهرام گرامی
هدف زندگی شاد بودن نیست بلکه احتمالا معنا دار بودن است و گاهی اوقات خوش بینی باعث بی معنایی میشود. گاهی غمهای زندگی به آدم معنا هم میدهند


سلام من شانسی سایتتون تو اینترنت پیدا کردم نمیدونم میتونین به من کمک کنین
من شبها زیاد کابوس میبینم وحشتناک خیلی ترسناک طوری که تا چند دقیقه فرق بین واقعیت و خیالی بودنشو تشخیص نمیدم مثلا یه گله سک دنبالم میکنم و نمیتونم از خودم دفاع کنم یا یه حیون وحشی یا چند تا دزد تا چند لحظه حتی نمیتونم نفس هم بکشم به نظر شما مشکل من چیه؟

=====================

دکتر شیری :
در درجه اول ببینید بیداریتون چه خبره که در خوابهاتون این همه کابوس میبینید...یک روانکاو میتونه بهتون کمک کنه
حتی الانم لازم نیست دست رو دست بذارید...برای تنظیم خوابتون نزد روانپزشک برید . مثلا دکتر قلعه بندی فلوشیپ خواب از آمریکا دارند 88951632


اقای دکتر شیری عزیز
منم جدیدا خبر ازدواج یه دوست را شنیدم که زمانی خیلی احساس بهش داشتم و اونم خوشش میومد از من ولی بدلیل فرضهایی که تو ذهنم می ساختم فکر میکزدم کیس مناسبم برای ازدواج نیست الان که فهمیدم ازدواح کرده احساس می کنم اشتباه کردم و پشیمونم البته بهم پیشنهاد ازدواج نداده بود اخه اصلا من زیاد باهاش گرم نگرفتم. الان حسابی بهم ریختم تا اون موقع فکر میکردم احساس نباید خیلی نقش داشته باشه ولی الان متوجه شدم ادم حتما باید طرف مقابلش رو دوست داشته باشه تا بتونه یه عمر کنارش باشه چیزی که هیچ وقت بهش توجه نمیکردم حالا همش فکر می کنم از کجا معلوم تو این سن 26 سالگی به بعد من از یکی بخواد خوشم بیاد حداقل در حد شرایط اون اقا باشه که به دلم بشینه و مهمتر اینکه اون ادمم از من خوشش بیاد و مثل اون اقا برام جذاب باشه وپا پیش بزاره. اشتباهم این بود که من هر وقت از کسی خوشم میاد تو رفتارم اصلا نشون نمیدم برعکس از کسی که خوشم نمیاد مثلا همه اشکالاتمو ازاون می پرسم طوری که طرف فکر می کنه ازش خوشم میاد ولی درصورتیکه اینطوری نیست.ممنون میشم تو ضیح بدید که مشکلم چیه؟ ایا من اعتماد بفسم مشکل داره که از کسی که خوشم میاد سعی می کنم باهاش سنگین باشم برعکس با ادمای معمولیتر گرم میگیرم؟

=====================

دکتر شیری :
دیگه وقتشه کمی با خودتون روراست تر بشید و نقابها را در روابط عاطفی تون کم کنید
نگران هم نباشید...فرصتهای خیلی خوبی هنوز دارید


دکتر جان سلام
من الان سه ماهه که از رابطه بیرون اومدم ولی هنوز نتونستم طرفو کامل فراموش کنم باور اینکه منو نخاسته برام سخته هنو وقتی یکیو شبیهش میبینم به هم میریزم شبها خابشو میبینم تو خیابون با چشمام دنبالش میگردم نمیدونم باید چی کار کنم و چقدر طول میکشه که برای همیشه فراموش کنم؟ضربه بدی خوردم چون منو به خودش وابسته کرد از ازدواجمون حرف میزد من آیندمو با اون میدیدم ولی وقتی صحبتم جدی شد رفت!!!!خیلی راحت و ساده

چی کار کنم دکتر؟داغونم!!!!!

=====================

دکتر شیری :
سیما
خاطرات را مرور نکن
منابعی که ازش اطلاعات میگیری مسدود کن
برای تنظیم خوابت از یک روانپزشک کمک بگیر
برگرد به قطار زندگیت( کار/ درس) تا به سرعت خوبت نزدیک شوی
مرور کن سهمی داشته ای در این انسداد؟
تا وقتی حالت خیلی بد است جایگزین نکن


آقای دکتر سلام
میشه مشکلاتی که در اثر اختلاف تحصیلی طرفین مواجه میشن چی میتونه باشه؟
پسر دیپلم و دختر ارشد.
مرسی دکتر جون

=====================

دکتر شیری :
خیلی زیاد! کلاس اجتماعی یکسان نداشتن موجب افقهای متفاوت در زندگی میشود که هرگز به هم نمیرسند !
یک درجه اختلاف تحصیلی اشکالی ندارد مثلا لیسانس و ارشد.
دوستان متفاوت دارید....به هم نمیتونید راحت معرفی کنید...گاهی حسودی بازیهای احمقانه پیش می اید...


سلام آقای دکتر....آقای دکتر یک سوال دارم...
من 23 سالم هستش و حدود یک سالی با یک آقایی دوست بودم که واقعا عرض میکنم خیلی پاک و صادق و خوش اخلاق بود و به طرز شدیدی هم ابراز علاقه میکرد...من کم کم به ایشون علاقه مند شدم اما یک چیزی اذیتم میکرد و اون هم چهره ایشون بود ، چهرشون مردونه و معمولی بود ولی واسه ی من چون توی برخورد اول بد جا افتاده بود ، همین باعث شده بود که خیلی کم من موافقت کنم که ایشونو ببینم....الآن قطع رابطه شده ..چرا؟ چون من خواستم هرچه زودتر تموم بشه...واقعا نمیدونم چرا....ولی هنوزم که هنوزه به شدت به یادشون هستم و گهگاهی اس ام اسی در تماسیم...نمیدونم چکار کنم...مریضم؟ ناراحتی روحی دارم؟ کمبود دارم؟
آقای دکتر خواهش میکنم راهنماییم کنین...ممنونتم میشم...باید چکار کنم؟

=====================

دکتر شیری :
صدف گرامی
چیزی در یک زن هست که باید کلیک کند تا بتواند یک مرد را به عنوان همسر و نه یک دوست خوب یا همسر خوب داشته باشد
ایشون فهم خوبی به تو نشان داده اند ، برای هضم عشق او وقت مناسبی نبوده است در زندگیت
شاید وقتش برسد بتونی...اگر مانده باشد
الان به جای حسرت خوردن یا سردرگمی ، با او ارتباطی داشته باش که صمیمیت داشته باشد و فهم


من از زمانی که مطالب سایتتون رو میخونم متوجه شدم که سن ازدواجم خیلی بالا رفته تا قبل یه جور دیگه فکر میکردم تو روزنامه تلویزیون همه جا درباره سن ازدواج جوانان میشنوم و هر روز ناامیدتر دکتر حالا به نظرتون برای یه دختر 28 ساله موقعیت ازدواج خیلی کمه خیلی دیر شده در کنار همه مطالب ناامید کننده کمی هم از امید در ازدواج دختران همسن وسال من بگید دل مارو شاد کنید البته نه دلخوشیه الکی.

=====================

دکتر شیری :
نه خیلی هم عالیه


  • ۹۵/۰۴/۱۲
  • علی صفایی قشقایی A.GH

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی