سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

تقدیـــــــم به دکتر شیری عزیز

طبقه بندی موضوعی
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
نویسندگان
پیوندهای روزانه

160

چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۴۵ ب.ظ

صد و شصتمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری



سلام دکتر
یادمه در زمینه ازدواج 2 کتاب معرفی کردید یکی در جستجوی عشق زندگی و اون یکی رو فراموش کردم. اسم و نویسنده یا انتشارات اون یکی را هم بگید بی زحمت.

=====================

دکتر شیری :
آخرین راه- گوگنبال


اقای دکتر در زمینه ای خیلی دودلم که این کار رو بکنم یا نه الان دوماه فکرمو مشغول کرده و از زندگی انداختم ،از طرفی هم میترسم اگه انجامش بدم بعدا خیلی پشیمون بشم ، از صبح که بلند میشم تا شب فقط تو فکراینم که این کار رو بکنم یا نه
دلم می خواد کارو یکسره کنم تا خیالم راحت بشه از طرفی هم از عواقبش می ترسم.دوماه تمام در مورد این موضوع فکر میکنم از بس تو فکرشم بعضی اوقات با خودم صحبت می کنم در مورد این موضوع اگه که طرف رو دیدم چی بگم ، و اطرافیان می بینن و می گویند خودگویی می کنه
خواهش میکنم راهنمایی کنید خسته شدم دیگه

=====================

دکتر شیری :
من متوجه منظورتان که نمیشم سیما
برید حضورا از یه آدم وارد تر در زمینه آشفتگیتون ، سوال بپرسید و کار را یکسره کنید


سلام دکتر جان
نظر شما در رابطه با آشنایی از طریق اینترنت چیه؟

=====================

دکتر شیری :
دیرتر اعتماد کنید...سریعا بررسیش کنید حضوری و ملاکهای دقیقتون را چک کنید


سلام آقای دکتر
یک سوال بپرسم ممنون میشم کمکم کنید....آقای دکتر من الآن نزدیک به یک سال و نیم هستش که با آقایی به قصد زدواج دوست هستم...اما وقتی میبینم دوستانم ازدواج کردند....حالا همسرشون از لحاظ مالی....یا تحصیلی ..موقعیت خوبی داره....من سریع به هم میریزم و سریع تصمیم میگیرم که رابطمو قطع کنم....نمیدونم چکار کنم...باید چی کار کنم؟؟؟؟؟؟ ین موضوعی که میگم چند بار برام اتفاق افتاده که به خاطر این موضوعات رابطه رو به هم زدم اما دوباره برگشتم....
چکار کنم؟

=====================

دکتر شیری :
همیشه افراد بهتر از بهترنی اتخاب ما وجود دارند. این بازی روانی را باید متوقف کرد که دنبال بهترین باشیم...بریم دنبال ارائه ویژگیهای خوب خود و یافتن ویژگیهای خوب نامزد


اقای دکتر 
من و کلا خواهرم از استرس زیاد در خانواده به مدت ده ساله موهامونو می کنیم
بطوری تموم خونه پر موشده ازنظر تحصیلی در مقاطع بالایی هستیم من خودم جدیدا یک مشکل دیگه پیدا کردم اینه که وقتی استرس شدید دارم اینقدر می خورم تا دلم درد بگیره یا اینقدر دندونامو دستکاری می کنم تا درد بگیرن و از دردش لذت میبرم
از بچگی که یادم میاد خونه پر از سر وصدا و استرس بوده همشم دخالت فامیل باعث این استرس شده و یک مشکل دیگه هم دارم خیلی کینه ایم اگه یکی اذیتم کنه اگه ده سال هم بگذره باید انتقاممو ازش بگیرم اگه حتی موضوعش کوچک باشه تمام عمرم صرفا انتقام گرفتنه دیگه اصلا نمی تونم با اون ادم رابطه برقرار کنم هرچند او بیاد جلو و عذر خواهی کنه نمی تونم ببخشم هیچ کس رو
برا همین خیلی کم دوست دارم بیشتر تو جمع ساکتم کار بکار هیچ کس ندارم ازحرف زدن در جمع متنفرم البته در جمع نه در خانواده،چون کاربکار هیچ کس ندارم دوست ندارم هیچ کس هم منو اذیت کنه برا همین بعدش بفکر انتقامم،
خواهش می کنم راهنمایی کنید تو رو بخدا

=====================

دکتر شیری :
برای مو کندن حتما به روانپزشک مراجع بفرمایید زیرا اختلال معروفیه


دکتر جان یک کمک ازتون می خواستم 
به مدت چهار سال پیش متوجه شدیم خواهرم با یک پسری از تو محله خودمون دوست هستند از وقتی متوجه شدیم سختگیری ها روش شروع شد چون ما تو فامیل تا حالا این مورد را نداشتیم،خودمون می بردیم و می اوردیمش،تقریبا پارسال از بس خودش سرو صدا داد که من دیونه شدم چرا اینقدر سختگیری می کنید یک کم ازاد ترش گذاشتیم به ارودهای خارج از استانی از طرف دانشگاه برگزار می شد گذاشتیم بره البته با یکی از دوستا صمیمیش ،سه ماه پیش متوجه شدیم همین دوستش دوباره براش گوشی خریده و از دوسال پیش این گوشی رو داشته با پسر قبلی دوباره دوست شدن و پیامایی که با هم رد و بدل شده خیلی زشتن نه تنها با او رابطه داشته بلکه در این اردوها می رفته کلی دوست پسر پیدا کرده حتی بعضی هاشون متاهلند و حتی این پسرها بعضی هاشون پول بحسابش می ریختن البته دوست صمیمیش هم در این قضایا بوده ،وقتی فهمید ما فهمیدم به مدت 5 ساعت از خونه فرار کرد که کلا بره ولی شب شد ترسید و برگشت، تا حالا چند مرتبه گفته می خوام خودکشی کنم
الان سه ماه در خونه هیچ کس اجازه نمی ده تنها بره بیرون جدیدا براش کاری پیدا شده حالا ما میترسیم که بگذاریم بره سرکار ممکنه دوباره یک دست گل جدیدی به اب بده ، از طرفی هم تا اخرش که نمی تونه تو خونه بشینه ، حتی خواستگار هم براش میاد میترسیم جواب بله بدیم چون اگه ازدواج کنه دیگه به خونه ما برنمی گرده و می ترسیم بعد از ازدواج هم با پسرا دوست بشه ابرو ریزیش بعدتر و کارش به طلاق کشیده بشه
با توجه به اینکه خونواده خیلی بالایی هستیم 

مامان تا حالا بخاطرش چند مرتبه سکته کرده، با این کاراش همه رو دیونه کرده ، اولش همه چی رو دوستش یادش داده الان دیگه همه چی خودش یاد گرفته 
خیلی خوشکل و خوشتیپه و از پسرهایی که خوشکل و خوشتیپن خوشش میاد
ممنونم دکترجان

=====================

دکتر شیری :
خیلی مسال متعددی برای خواهر مطرحه....گاهی اوقات اختلال شخصیت مرزی دارند اینها. با منع های شدید و تنبیهات زیاد نتیجه نمیتوان گرفت براشون
یک درمانگری که حرفهاش را گش کنه و درمانهای لازم را تدبیر کنه خوبه براتون
بهترین استراتژی اینه که آسیب کمتر بخورید ، پیشروی تربیتی فعلا پیشکش


سلام بر دکتر شیری عزیز
خیلی جمله زیبایی بود ولی یه سئوال داشتم میخواستم اگه ممکنه جوابشو بدونم .
بعضیا میگن نباید چیزی رو به زور از خدا بخواهی. این جمله چقدر درسته؟ خواهشا

=====================

دکتر شیری :
درسته...باید انتهای خواسته باز باشه و سپرده بشه به کرامت الهی


سلام دکتر جان یه سوال داشتم شما تو صحبتهاتون تو جیم رادیو فرمودین که به ازدواج پسر های زیر 27 -28 مشکوکین چون پسر ها در این سن تغییر فکری میدن و ممکنه همسرشونو بدبخت کنن در مورد دختر خانومها چی مثلا یه دختر خانوم 18 - 19 ساله اگه شوهر بکنه تو مثلا 22 سالگی تغییر فکری نمیکنه؟
کلا سخنم اینه که تو دختر خانومها هم این جور چیزی داریم ؟

=====================

دکتر شیری :
محمد اقا 
سن دقیقش را شاید به دقت پسرها ندونم ولی زیر 22-23 هم در ایران ریسکه اعتماد ازدواجی کردن به خیلی از دخترها


سلام دکتر شیری خسته نباشید.
دکتر چرا بعضی وقتا وقتی به چیزی که مدتها آرزوشو داشتیم میرسیم دیگه ذوق و شوقی نداریم و با خودمون میگیم که چی بشه.
راستش برا من خیلی پیش اومده.
مثلا
1. 1سال و نیم بود که شدیدا هوای مشهدو کرده بودم. تا اینکه شرایط پیش اومدو مجردی با دوستان رفتیم (چیزی که محال میدونستم پیش بیاد). ولی اصلا ذوق و شوق نداشتم.
2. همیشه آرزوم بود که کار تو هتل رو تجربه کنم. خدا لطف کردو آرزومو برآورده کرد. ولی فقط4ماه موندم. به 1ماه نکشید جذابیتی دیگه برام نداشت. کاملا برام شده بود یه کار روتین. اوایل وقتی مهمان سرشناسی میومد ذوق میکردم ولی بعدا میگفتم که چی بشه. اگه بخاطر قراددا نبود 4ماهو نمیموندم.
کلی مثال میتونم بزنم.
این مسئله باعث شده که زیاد از این شاخه به اون شاخه میپرم. رفته رفته هم بدتر میشم. سر یه کار نتونستم حداقل 1سال ثابت بمونم. هرجا هم که برا کار میرمو رزومه کاریم میبینن دیگه....
اصلا این وضع باعث شده که دیگه به خودم اطمینان ندارم. یعنی امیدی ندارم. وقتی میخوام کاریو شروع کنم (مثلا کلاس زبان، هنر، یا هرچی)باخودم میگم حتما اینم میشه مثل بقیه...
28 سالمه ولی هنوز نتونستم مسیر زندگیمو پیدا کنم...شاید بخاطر اینه که استعدادمو نمیشناسم، علایقم...
نمیدونم دکترشیری بدجور کلافه ام. اونقدر از خودم بدم میاد که میخوام خودمو بالا بیارم

=====================

دکتر شیری :
شما باید به خودتون مجوز بدید که فقط با تقلا کردن احساس خوب بودن نکنید. به هدف رسیدن درسته لحظه ایست بی عمل ولی باید مجوز بدید به خودتون تا تحملش کنید


چرااااااااااااااااااااااااااااااااااا استاد هر چی خدا را صدا میکنم جوابمو نمیده؟؟؟؟
چقدر صداش کنم ؟؟؟یه ماه ...دوماه...سه ماه....شش ماه ...تا آخر دنیا ؟؟؟؟
الان چندین ماهه صداش میکنم ولی دریغ از یه جواب!یه نشونه !
تا کی صداش کنم ؟؟؟؟
چرا جوابمو نمیده ؟؟؟؟من به زور ازش هیچی نمیخوام ولی فقط جواب میخوام تا بدونم اگر ما برای هم نیستیم ازش دل بکنم چرا خدا جوابمو نمیده ؟؟؟؟

=====================

دکتر شیری :
چیزی که میواهید ربطی به خدا نداره
خداوند شوتهای نزده ما را گل نمیکند...بناست تصمیات را خودتان با عقلتان بگیرید
اگر ما برای هم نیستیم سوالیست که باید خودت بهش فکر کنی و با احتمالی عقلانی درباره اش تصمیمت را اعلام کنی
زرنگ بازی نمیشه تو زندگی در آورد...چیزی که تو ماههاست از خدا میخواهی، خدا گفته از خودت باید بخواهید


  • ۹۵/۰۶/۰۳
  • علی صفایی قشقایی A.GH

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی