22
بیست و دومین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری
مطلب جالبی بود! تا حالا مشکل من این بود که با دخترهایی که وابسته می شوند
باید چکار کنیم . آقای دکتر درسته که دخترها در کل زودتر وابسته میشند و
دیرتر فراموش میکنند؟
من همیشه نگران این هستم که وقتی برای آشنایی قبل
از ازدواج با دختری آشنا میشم و مراحل آشنایی رو طی میکنیم, اگه که طرف
مقابل وابسته بشه چکاری میشه کرد؟ آیا من در قبال این وابستگی مسئولم؟( اگه
که قول بیجا نداده باشم. اگه که از یه حد و حدودی عبور نکرده باشم.)
میدونید
آقای دکتر.تعداد وبلاگهایی که دخترها مینویسند از شکستهای عاطفیشون و
احساسات ناخوشایندی که در جدایی بعد از ارتباط دارند، واقعا اذیتم میکنه.
از این لحاظ که خودم رو در قبالش مسئول میدونم.
البته اگه که دختر به
بلوغ عاطفی رسیده باشه نباید قاعدتا وابستگی شدیدی پیدا کنه در حالی که به
آینده رابطه اطمینانی وجود نداره.اما ظاهرا این خبرها درعمل اتفاق نمیفته و
همیشه وابستگی ایجاد میشه.
=====================
دکتر شیری :هر کسی خودش میدونه داره چه میکنه یا چه کرده
اگر
برای تحت تاثیر قرار دادن یه دختر سعی کنی مخ زنی و اغراقات و وعده و وعید
های حیرت اور بدی تا بتونه اعتماد کنه ؛ مسوولی و نمیتونی بعدا بگی خودش
باید وابسته نمیشد
اما وقتی خودت هستی و تقلایی برای ایجاد شیفتگی
نمیکنی؛ کمتر مسوولیت داری. مثلا حق نداری بی حرف و صحبت بذاریش کنار و بگی
میخوام برم دنبال فردیتم...بعدا وجدان دردش میگیره آدم را
دکتر، رضایت خونواده ها واقعا مهمه؟ یعنی اگه دو نفر با هم آشنا شدن و
خودشون با هم مشکلی نداشتن، اما بعدا که خونواده ها همدیگرو دیدن، قبول
نکردن باید چیکار کرد؟
به اونا و نظرات و تجربه هاشون باید احترام گذاشت؟ یا به احساسی که ممکنه بوجود اومده باشه؟
=====================
دکتر شیری :رضایت خانواده ها مهمه....حداقل از 100 بگیرید 30-35 و علت اینکه نمیتونیم عددمعلوم کنیم اینه که به میزان فردیت رشد یافته شما سهم خانواده در تصمیم گیری شما بالا و پایین میشود. ولی هرچقدر هم فردیت یافته باشیم به هر حال ازدواج یعنی متعلق شدن به یکی فامیل جدید و باید سنخیتی بین ما و اونها باشه
سلام جناب دکتر شیری و خسته نباشید بابت پست های زیبا و مطالب ارزشمندتون..
آقای
دکتر کلیه فرمایشات شما تو این پست کاملاَ متینه ولی یه چیزی اخیراَ برای
خود من خیلی جالب و یه جورایی شک اور شده! منم مثل فرمایش شما همیشه فکر می
کردم خوبیه خواستگار اینه که :
وقتی یکی میاد خاستگاری دیگه تکلیفش
حداقل با خود بحث ازدواج و مقدمات اولیه ان از نظر روانی و مادی و ...روشنه
!طرف نمیره پس فردا بگه
من الان نمیدونم میخوام ازدواج بکنم یا درس بخونم.
من میخوام Apply کنم برم فنلاند درس بخونم یا
الان کار ندارم.... سربازی نرفتم
تولیاقت بهتر از من را داری و......
یعنی
عین جملات شما فکر می کردم ولی متـاسفانه در مدت اخیر انقدر چیزای عجیب
دیدم که...یک نمونش (فقط یک نمونه!)یکی از دوستانم در یکی از شهرهای مذهبی
کشورمون از طریق معرف خواستگاری براشون اومدو مورد قبول طرفین واقع شد و
چیزی حدود 3ماهه که برای آشنایی بیشتر در رفت و آمدند چند وقت قبل
1اردیبهشت را برای تاریخ مراسم نامزدی و عقد مشخص کردند ولی در چند روز
اخیر آقای داماد فرمودند که من در پاییز امتحان کانون وکلا دارم و می خواهم
درس بخوانم!!! صبر کن وگرنه تمام!! ای بابا پسر خوب تو که درس داری چرا
سپردی خانوادت دنبال دختر بگردن!
آقای دکتر موردای شبیه این در مورد
خواستگارا اخیراَ خیلی می شنوم(بعد یک سال یادش میاد می خواسته apply کنه!
یکی دیگه می گه الان پول ندارم!!و...) چیزایی که میبینم منو بیشتر به حرف
شما نزدیک می کنه که یه بار تو مطبتون بهم گفته بودین اونی که خواستگاره تو
هست دوست پسر یکی دیگست و دوست تو خواستگار یکی دیگه ! اون موقع تعجب کردم
خیلی ولی الان فکر می کنم شاید یکی از علل این بلا تکلیفی ها تو خواستگارا
همین باشه! آدمی که نخواد کاریو بکنه تو هر موقعیتی باشه بهونرو پیدا می
کنه!!
ببخشید از طولانی بودن صحبتم..تشکر فراوان
=====================
دکتر شیری :البته عرض من به شما استثنا بود و همه خواستگارهای موجود دوست پسرهای یه سری دیگه نیستند
بدیه خواستگاری رسمی به اینکه باهات مثل اجناس توی مغازه برخورد می کنن من
تا حالا نزدیک 70 80 تا خواستگار داشتم ولی مصرانه روی عقیدهم پافشاری می
کنم نمی خوام ازدواج سنتی داشته یاشم هر چند دیگران بگن سنت داره می
گذره.می خوام وقتی خواستگارم پا شو می ذاره تو خونه مون قلبم تاپ تاپ کنه
تا حالا که قلبم برا کیس نتپیده
=====================
دکتر شیری :اینهایی که شما میگی بدرد ازدواج لزوما نمیخوره...بدرد ارتباطهای موقتی میخوره
تو
ازدواج های عالی هیجانها افت میکنند زیرا شناختها واقعی میشوند و پته آدم
میاد رو و طرفمتان هضم میکند ما را با بدیهامون و ما نیز یاد میگیریم هضم
کنیم طرفمان را...این طول میکشه...کار میبره...پوست میکنه
شما خیلی با این بحثها غریبه نیستی هنوز؟
بعدشم 70-80 تا را خوب اومدی دخترم...شما کلاس چندمی؟
نظر من منفیه. اما فکر میکنید در حال حاضر با شرایط اجتماعی ایران گزینه بهتری وجود داره؟
البته به نظرم یه سری راه حل هست که گاهی وقتها جواب میده:
1-شرکت
در گروه های اجتماعی که دختر پسر هنوز از هم جدا نشدند مثل سازمانهای مردم
نهاد(NGO) حالا میتونه فرهنگی باشه خیریه باشه یا هر چیز دیگه. اصلا مهم
نیست. مهم اینه که اختلاط توش هست.
2- شرکت در کلاسهای مختلط که اینم
هنوز گه گاهی پیدا میشه. مثل کلاسهای زبان بعضی از آموزشگاه ها- کلاسهای
عکاسی و ...- دوره های کوتاه مدت و ...
3- شرکت در مسافرتهای یک روزه یا
دوروزه. هم طبیعت رو میگردیم هم اینکه با 4 نفر آشنا میشیم. این یکی به
نظرم خیلی خوبه. خدا خیرشون بده این شرکتهایی که سفرهای طبیعت گردی برگزار
میکنند و میتونند باعث و بانی ازدواج ما جوونا باشند.
4-توی
خیابونی،مرکز خریدی، رستورانی یه جایی بالاخره یکی رو میبینی از چهره و
ظاهرش خوشت میاد. اما این سخته. خیلی سخته. من یکی که نمیدونم واقعا در یه
همچین موقعیت باید چه کار کنم. اگه خانواده همراهمون باشه خوب راحتتره یه
کم. اما اگه مثلا ما با دوستامون رفته باشیم و بخوایم با دختر خانم بیشتر
آشنا بشیم(البته مشخصه که منظورم برای ازدواجه) واقعا نمیدونم چطوری باید
بگیم. من فکر میکنم با جوی که هست همه دخترها فکر مزاحمت به سرش میزنه.
واقعا آقای دکتر اینجور موقعیتها رو باید چه کنیم؟
5- اونایی که
دانشجوی فوق یا دکترا هستید، فرصت دانشگاه رو از دست ندید که ما از دست
دادیم و بسی پشیمونیم. یکی از بهترین موقعیتها برای انتخاب همسر به نظرم
دانشگاهه. البته در سطح تحصیلات تکمیلی
=====================
دکتر شیری :من فکر میکنم شما با بحث دم بخت بودن یه سال نوری فاصله داری و انگاری تازه از دبیرستان فارغ التحصیل شده ای ! الان این پیشنهادها برای آشنایی منتهی به ازدواج بد بود یا برای شماره دادن و عشق و حال ؟؟؟ و کامنتتون را اگر اجازه دادم منتشر بشه جهت عبرت بقیه ملت بود وگرنه خدا خیرت بده که خلاقیتت را دربست مصروف این کردی که کجا مخ زنی کنن پسرها؟؟؟!!!
سلام اقای دکتر.دختری 23 ساله هستم و 4 ساله که با پسری دوست و اختلاف سنی بین ما 4 سال است .
از
این بلاتکلیفی واقعا خسته و داغونم . هرکس که از رابطه ما خبر داره تا منو
میبینه میگه پس کی ازدواج میکنید. میدونم که سن زیادی ندارم اما انرژی
زیادی برای این رابطه گذاشتم و دوست دارم هرچی زودتر تکلیفم معلوم بشه .
پسر مورد علاقه ام از نظر شرایط مالی خانوادگی در سطح خوبی میباشد اما
حاضر به کمک گرفتن از خانواده اش نیست و چند بار ازش خواستم که یا به این
رابطه پایان بده یا بیاد جلو جواب میده که من شرایط مالیم در حال حاضر
برای این کار مساعد نیست . البته شرایط مالی ایده ال از نظر ایشنون خونه
بالای 100 متر در بهترین نقطه تهران و ماشین بالای 30 میلیون است . خانواده
اش چندبار خواستند که براش اقدام کنن اما میگه اگر قرار باشه اونا کاری
کنند میخوان خونه رهن کنند و من خونه رهنی نمیرم و دوست دارم تو رفاه کامل
ازدواج کنم البته پدر من هم از این نظر خیلی سخت گیرن اما من میتونم راضیش
کنم . و با توجه به میزان درامدش تا یکی دو سال دیگه خیلی راحت میتونه این
شرایط رو ایجاد کنه اما من دیگه واقعا تا دو سال دیگه نمیکشم . پسر خوبیه و
من وابستگی و عشق زیادی نسبت بهش دارم . اصلا نمیدونم چیکار کنم وقتی میگم
تموم کن دیوونه میشه و اصلا دست از سرم بر نمیداره اما جلو هم نمیاد .
واقعا من باید چه حرکتی انجام بدم ؟
=====================
دکتر شیری :ببین
من فکر میکنم انرژی رابطه شما دوتا تموم شده است ! تو نیک فهمیده ای که
این رابطه اگر بخواد باقی بمونه باید upgrade بشه به ازدواجی ...نامزدی
...چیزی
طرفت نمیگم داره بهانه میاره اما متوجه خطر اتمام رابطه نیست یا
هست و مهم نیست براش و منتظره خود رابطه یه جورایی بهم بخوره و خلاصه
زیربار مسوولیت اتمامش نره
من میگم منتظر میتونی بشینی مثل اون یا کار دیگر اینه که خودت بری تو کنش و او بره تو واکنش !
مثلا
بعضی ها تو این شرایط عقبنشینی میکنند و سفت هم عقب مینشینند و میرند
دنبال زندگیشون و اون وقت طرفشون به تکاپو می افته.نمیگم حالا اگر به تکاپو
افتاد همه چیز حله..نه ! خیلی ها برای رابطه عاطفی خوبند اما برای ازدواج
بچه اند یا به هر دلیل نمیکشند؛ دختر و پسرش هم تو بحث من فرقی نداره
آقای دکتر شیری سلام
من رو یادتون میاد؟!
اتفاقی مهمان وبلاگتون شدم وقتی می خواستم سری به وبلاگم بزنم!
قبلا البته سایتتون اومده بودم.
آقا
کلا چه ازدواج سنتی چه مدرن چه پست مدرن برای ما خیلی دور از واقع به نظر
میاد چون کلا نمی تونیم. اما برام یه سواله که همیشه بوده!
اگه
تقدیر، دو نیمه گمشده رو بهم می رسونه و خواستگاری و تو یه چشم عاشق شدن و
شناخت و این حرفا همش بهانس. پس تقدیر هم رنگ عوض کرده و شاید رنگ باخته که
امروزه سراغ جوونا نمیاد! مخصوصا برای کسی که دوست داره پایه های سالمی
برای زندگیش بریزه. تقدیری که زمان و مکان نداره! اما امروز خیلی دیر میاد و
اونم دیگه از طبیعت پیروی نمی کنه.
ما انسانیم و بر مبنای طبیعتمون
الان باید ازدواج کرده باشیم تا به تعادل جسمی و فکری برسیم اما شرایط
زندگی مدرن دست طبیعت و غریزه رو از پشت بسته!!! تفکر مدرن و زندگی مدرن
چیزیه که هنوز دین به اون پاسخ نداده و به قول (فلانی )که میگه وقتی توی
حمام می ری باید خودتو بپوشونی ... آجیل نخوری چیز تند نخوری غذای زیاد
نخوری! هنوز درگیر تفکر های قرون وسطایی هستیم ببینید به ازدواج به چشمی
نگاه میشه>> برای کنترل امیال جنسی بهترین راه ازدواجه!!!
و ما بین تکاپوی سرکوب یا ارضای جنسی تن به ازدواج می دیم و سنت مقدس ازدواج دیگرجایی برای تکامل، همفکری و رشد نداره.
ببخشید اگه سرتونو درد آوردم.
با آرزوی موفقیت روزافزون
=====================
دکتر شیری :: ازدواج تو دنیای مدرن خیلی تقدیری به معنای رازالود بودن ، نمیتونه بشه.همانطوری که درمان آنتی بیوتیکی فلان عفونت جای شمنیسم قبائل مرکزی افریقا را گرفته است.تقدیر خالق این سیستم بر اینست که قوانین حاکم باشند و اگر زرنگ شد انسان وقوانین را کشف کرد؛ نوش جونش
دکتر به نظز شما اگر خوایتگاری سنتی جواب نباشد وخانواده دختر از ان
خانوادها باشد که نخواهد خود را کوچک کندوبپرسد که علت چیست در صورتی که
تمایل زیاد به این ازدواج داشتن با ان خانواده پسر ایا در این صورت دختر
خود میتواند با نوشتن نامه از پسر علت را بپرسد را
=====================
دکتر شیری :ببینید ندا! کسی نمیتونه پاسخ به شما بدهد
بستگی
دارد به رابطه شما و اون پسر ، چه بسا لازم باشد حتما علت را بداند دختر و
اون وقت باید با پسر صحبت کند( از پیامک و ای میل در این شرایط بپرهیزید
زیرا هی باید منتظر بشینی)
مثلا چنین رابطه ای با رامین ، پسر عمه قزی که 25 ساله است و تازه فارغ
التحصیل شده دانشگاه ....به ازدواج بعیده ختم بشه چون چنین پسری فعلا داره
خودش را و جایگاه اجتماعیش را کشف میکنه و معمولا هم که کشف میکنند اولین
کسی که در اصلاحات جدیدشان از زندگیشون حذف میکنند شما هستی!
این که می فرمایید عام است؟
الان یک سال است که هم را می شناسیم
یک
سال است که با هم از یوین فارغ التحصیل شدیم.من 25 و اون 23 سال.اون
دنبال کاره و موقت در یه سوپر کار م یکنه.البته منم عجله ای ندارم.
اما با توجه به حرف شما یعنی این رابطه به ازدواج نمی رسه؟
=====================
دکتر شیری :ببینید
همینکه حواستون باشه به نظرم خوبه و لازم نیست قطعیت صادر کنیم درباره همه
آدمها ...شما اگر دو سال بزرگتری خیلی سریعتر به شرایط ازدواجت
میرسی...ایشان نیز که نمیتونه سریعتر رشد کنه...طبیعتش اینه که آرام ارام
رشد بیولوژیک و اجتماعیش را طی کنه
خب بهتره حواست باشه که فردایی اگر گفت بانو من نمیکشم ، جا نخوری خیلی زیاد
I swore to not write a comment here too. But, as before, and as always,
and as you do! I love my people too. Every true hurt can share in the
same way too as you do with your people around. Look, remember how I
kindly suggested dedicatie you my beloved books and you rejected in a
harsh way, just because I did not intend to reveal my name! I am not one
of your students, I even decided to enroll to one of your classes, but,
you always tried to teach me that you are in the higher position. As I
believe you do have a good nature, but you try to treat people as the
ways you learned the hard way. Also, you are a bit scared of presenting
Islamic aspects and you judge religious people as the old-fashioned
ones. I do not I believe the most classy lessons can be taught in our
religious Islam. I am not your enemy, and maybe we never meet each
other. just, think these over: God gives you many things and you still
treat those who appreciate you
=====================
دکتر شیری :نوشته
های چنین کسی را نخونید که مجبور بشید قسمهاتون را بشکنید. همون دلیلی که
میخواهید ناشناس و رویایی بمونید باعث میشه اینقدر فضایی درباره "خود من "
نظر بدهید نه تفکر من
and please say my hello to Gelam
دکتر شیری عزیز
من سوالی داشتم راجع به مبحث اخرتون(رابطه پدرودختر) ممنون میشم پاسخ بدبد
شما در توضیح فرمودید:رابطه خراب با پدر به رابطه خراب شما با مردان هم میتونه ختم بشه
پدرم
رابطه خوبی با من نداره چون به عنوان مثال میخواد که من توخونه جلوی خودش و
هرمردو زن دیگه ای روسری سر کنم و من دوست ندارم و حتی یه سری خواسته ها
مثل درست کردن حموم و تعمیر سقف خونه که اب میزدو براورده نمیکنه تا جایی
که من وام گرفتم وبهش قرض دادم و تو عمل انجام شده قرارش دادم در صورتیکه
وضع مالی خوبی داریم وحتی یه زمانی سرروسری سر نکردنم کلی فحش میداد بهم و
با مادرم دعوا میکردمن چند بار واسش هدیه گرفتم که اشتی کنه و تو حل مشکلم
از مشاور هم کمک گرفتم و هر مطلبی که به خوب شدن این رابطه کمک میکردو
دنبال کردم مثل سایت شما و دیدن برنامه تلویزیونی دکتر میثاق و .... ولی
نتیجه این هست که من روسری سر نمی کنم و پدرم چیزی نمی گه و با وجود اینکه
سر یه سفره میشینیم و لی پدرم با من حرف نمی زنه و جواب سلامم رو نمی ده و
منم دیگه کنار اومدم و وقتایی که دلم محبت پدر میخواد به خودم میگم مثل کسی
هستم که پدرش نیست و از بنیاد شهید خرجی میگیره و راهی ندارم برای دریافت
محبت پدرو یه جوارایی داره مهرش از دلم میره
به نظرتون چرا من تو رابطه
با پدرم نتونستم موفق بشم و چه تاثیر بدی تو رابطه با مردای دیگه میتونه
داشته باشه و واقعا من دیگه چیکار می تونم بکنم برای بهتر شدن رابطمون؟
با سپاس فراوان
=====================
دکتر شیری :من متوجه نمیشم که شما تو خونه برای چی روسری سرتون کنید؟
اگر
ایشون حجاب میخوان وقتی کنارشون هستید، چیز غریبی نیست...رعایت کنید و
احترامشون بگذارید ولی بدونید آگاهانه داید این انتخاب را میکنید نه حس
قربانی بودن و اجبار و....که مخربند
من آن آقا پسر را واقعا درک میکنم چون من خودم انجایی کار میکنم که آن اقا
پسر کار میکنه میدونی فرق حقوقی آن آقا پسر با کارمندان رسمی رده خودش در
آن سازمان به صورت ماهانه میلیونی می باشه و فقط همکارای قراردادی من به
لحاظ موقعیت مالی فقط در صورتی تا حالا ازدواج کرده اند که طرف مقابل
کارمند یا از لحاظ مالی در موقعیت مناسبی باشه(شرایط خودت راببین)که بتونه
کمکی در امور مخارج زندگی باشه و من به آقای دکتر توصیه می کنم همکارای من
را بی مسولیت خطاب نکنه چون از لحاظ شخصیتی همه آنها واقعا بچه های با
شخصیت و باثباتی از لحاظ رفتاری هستند
=====================
دکتر شیری :کسی توهینی نکرده که شما دفاعی بکنید علی آقا. نظرتون را بنویسید درباره دوستانتون و حاشیه نرید
=====================
دکتر شیری :نسترن گرامی ، اطلاعاتی که فرموده اید در سایت ما موجود است
www.doctorshiri.com
سلام آقای دکتر
با اینکه شما گفتید در کامنت ها سوال نکنیم ، حتی اگر سوالی و یا راهنمایی در مورد کتاب یا مقاله ای خواستیم باید با ایمیل بپرسیم؟
(با توجه به اینکه پاسخ شما به کامنت ها سریع تر وگاهی نیاز به تایید سریع شما در مورد کتابی و... داریم)
ایام فاطمیه پربرکتی داشته باشید.
=====================
دکتر شیری :بالاخره اینجا یا تو ای میل من که بی جوب نمیذارم چنین سوالاتی را
وااای که این مطلب چقدر طعم سکنجین داشت.
به به!
روحتان رقصان جناب دکتر شیری...
ولی
یه سوال دارم از محضرتون؛چطور میشه آدم خودش رو گارانتی کنه واسه اینکه
دچار اینجور چسبندگی های حقارت آمیز نشه که همه ی زندگیش غرق اون شه؟؟؟
آیا واکسنی وجود داره؟؟؟
چشم انتظار جوابتان هستم.
ارادتمند و دعاگوتان.
=====================
دکتر شیری :چسبندگیه حقیر نیست آقا رضا...باید نگاه را تو زندگی انگاری بالاتر برد تا همه تصویر را دید در این صورت دغدغه ها مرتب میشوند . عشق و ازدواج و...مهمند منتها قبل از اینکه خیلی مهمشان بکنیم باید به بقیه زندگی نیز نگاهکی کرده باشیم
سلام دکتر
ممنون از این مطب زیبایتان که به من اموختید که ناشکری در یک
مسله باعث میشه که یک مصیبت بزرگ رخ بده که ادم درد های کوچک فراموش کنه و
من این قبول دارم ولی این بار تحملم را ازدست دادم دارم سعی میکنم که خوب
باشم از نو شروع کنم اول نمیشود باشه کمکم نکنید تا دوباره خودم خودم پیدا
کنم و به یاد بیاوروم که باید قدر پدرو مادر دانست باید دانست که موهبت
خدا را ازیاد نبرد
=====================
دکتر شیری :خدا عقده ای نیست که بلا سر آدم بیاره...بلا بخشی از پروسه طبیعی زندگی است.حرف من در این نوشته این بود که تصویر را درست تر ببینیم تا کارمان پیش برود
سلام آقای دکتر چه طور میشه از شما سوالی پرسید؟تنها راهش همین کامنته؟
سوال
من در مورد زندگی شخصی خودم هست مهم نیست که سوال رو در قالب یک پست جواب
بدید نمیدونم سوالم رو کجا بپرسم؟ ممنون میشم که جواب کامنت رو همین جا
بدید
=====================
دکتر شیری :dr@doctorshiri.com
- ۹۳/۰۵/۱۳