43
جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۳۷ ب.ظ
چهل و سومین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری
سلام استاد عزیز
دلم برایتان تنگ شده اما مهمتر از این :
از شما بعید است عاقبت اندیش نباشید !
سیری در وب سایتتان و مرور کامنتاهایی که برای پست هایی از این دست ، درج میشود ،
ناگفته اظهار میکند که کانون توجه شاگردانتان و خوانندگان مطالبتان را به سوی محوریت مسائل جنسی می برد
اگر آمارهای سکولار ما ، دلایل طلاق را در در مسائل جنسی نشان میدهد آیا باید به این موضوع دامن زد که محوریت ، مسائل جنسی است یا باید عمق اندیشه و تفکر جوانان را به سوی ..........
قصد بی ادبی ندارم و خودتان استاد این بحث هستید اما
نقد زیاد دارم
خواهش میکنم نگاهی به روند نظرات و دیدگاه های شاگردانتان بیاندازید
به قول علامه حسن زاده آملی :
نکاح و ازدواج برای انشاء صورت انسانی است نه برای اطفای شهوت حیوانی
(اطفا, هم برای خوانندگان جوان تر میگویم: یعنی خاموش کردن)
این نظر گنجایش بیان کلیه مطالب را ندارد
اما به عنوان شاگرد سالهای 85 و 86 شما ، خواهش میکنم قدری مراقب روند کلی ذهن شاگردانتان باشید
ببخشید اگر عتابی گستاخانه صادر شد اما از شدت محبت و علاقه به شما نتوانستم ساکت باشد
دوستتان دارم
سلام اقای فرجی عزیز
نگرانی شما را درک میکنم و اتفاقا از این منظر ، برای خودم نگران نیستم.
بنده منظور از واژه "آمار سکولار "نفهمیدم . مگر آمار سکولار و غیر سکولار دارد ؟ اون وقت این سکولاریسم چه ربطی به این بحث ساده ما دارد؟
طلاق ه علت مساله ج .ن.س.ی ، به شهادت 4 کنگره سالانه" خانواده" ایران به ریاست دکتر فروتن ، آمار بسیار بالایی در ایران دارد . خب این حقیقت چه ربطی دارد که به خاطر مسائل ج. ن. س. ی رفت و ازدواج کرد؟
نظر بنده درذ این مورد ، تالی تلو علامه است منتها در در وادی روانشناسی
قطعا محوریت با مسائل غریزی نیست اما ساده انگاری است که آمار جدی کشور در کنگره سالانه خانواده را نادیده بگیریم و برای ازدواج یه پسر 25 ساله ، تنها از معنویت و رشد روانی حرف بزنیم...
محبت شما قابل درک است و ستودنی
لینک اصلی
فکرکنم کامنت قبلیم نرسید...
دکترعزیز
پرسیده بودم کسی که ازلحاظ اعتقادی به شدت دچارسردرگمی هستش چطوری میتونه به ثبات برسه؟
من ازتموم اعتقادم فقط یه حجابش واسم موندهازهرکسی هم که میپرسه یا میگه دنبالش نرو که بدتره یاحرفای رو میزنه که خودم حفظم!
دکترچیکارکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
وقتی زلزله ای اعتقادات ما را فرا میگیرد فراخوان خداوند است تا ایمانمان لایروبی شود...خدای خیالی بت شکنی شود و خدای واقعی تری پرستیده شود. پرستش باید با عشق باشه با رشد باشه با اگاهی باشه..با زور نمیشه
تو این دوران مطالعه کنید ...از اهل درد سوال کنید ...از اونهایی که از بی خدایی به ایمان دوباره رسیده اند بهتر میشه آموخت تا اونهاییکه ایمانی دارند تقریبا ازمایش نشده
لینک اصلی
سلام آقای دکتر شیری عزیز
بحث بسیار مهم و خواندنی ای بود.
در این بحث نوشته بودید که از این روابط باید خارج شید. اما یک سئوال برای من به وجود اومده آیا ما خودمون می تونیم عامل جذب این نوع افراد باشیم؟ مخصوصا برای من عامل شماره 3.
من سه تا رابطه رو تجربه کردم که فرد با وجود علاقه زیاد بهم و کوشش برای نگه داشتن من در رابطه، خیلی اسرار آمیز بوده و معلوم نبوده که سمت و سو و هدف رابطه چیه حتی وقتی مستقیما سئوال کردم. ضمن اینکه هر سه تای این روابط اگرچه در دسترس بوده اما بصورت حضوری در دسترس نبوده و همین حضوری در دسترس نبودن هم یکی از عوامل کلافه شدن من بوده.
حین اتمام رابطه دو تاشون خواستگاری کردن و تو یکی از این روابط فرد دقیقا وقتی گفتم رابطه قطع گفته می خواستم باهات ازدواج کنم (جالبه که به خودم نمی گفته! و همزمان وقتی می پرسیدم از رابطه هم گفته یه طور رابطه بسیار ساده در حد همکلاسی!) و چند بار تا چند سال بعدش مدام برگشته خواستگاری کرده و اصرار داشته جدی بیاد خواستگاری! در یکی از رابطه ها هم رمز و رازها هیچ وقت علنی نشد.
من واقعا دیگه هیچ علاقه ای ندارم وارد رابطه ای بشم، چون می بینم تو این سه تا رابطه هیچ کدوم حاضر نبودند که مستقیما احساس شونو بیان کنند و به قدری غیر مستقیم ابراز احساس کردند و این امر کش اومده و عمدا رمز و رازی و معمایی می کردن کارو که حال من از همه چیز به هم خورده و پس از گذشت زمانی که کافی بوده برای شناخت طرفین و تصمیم گیری در مورد نوع رابطه، و دیدم نمی خواد هیچ حرفی بزنه که نوع رابطه چیه و از همین نوع رابطه لذت می بره و راضیه در حالیکه من کلافه م! رابطه رو خودم قطع کردم.
می خوام بدونم آیا در من چیزی وجود داره که این روابط اسرار آمیز به سمت من جذب میشن؟ در حالیکه من از این نوع روابط اسرار آمیز و دور از دسترس حضوری اصلا خوشم نمیاد.
لازم نیست موضوع را اسرار آمیز کنیم و بریم سراغ جذب و...
شاید رفتارتون طوریه که نمیشه ابراز مستقیم احساسی بهتون داشت. شاید با دست پس میزنید با پا پیش میکشید...خیلی پیش نویسهای عاطفی تو زندگیمون هست که میتونه باعث این مسائل بشه
لینک اصلی
سلام آقای دکتر
اگر خودمون دارای شک و بدبینی باشیم چه باید بکنیم.
ممنون میشم کتابی یا مقاله ای کاربردی به من معرفی کنید مدتی ست که درگیر این مسئله ام.میخواهم مسئله ام حل شود
الان کتابی به ذهنم نمیرسه که مشخصا در این مورد صحبت کرده باشه ولی مشاوره بهتره...کتابهایی که درباره خودشیفتکی هستند هم خوبند
لینک اصلی
سلام استاد... یه سوالی داشتم...با توجه به شعری که توی سایتتونم گذاشتین
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟
.
.
اگر یه نفر قطع رابطه بکنه و ناخودآگاه برداشت هایی همچون شعر بالا رو در ذهن طرف مقابلش بوجود بیاره...مثل اینکه طرفمون فکر کنه غرورش له شده یا نور امیدش خاموش شده و...
اون موقع چه میشه کرد؟
اصلا با این وضع باید نه گفت؟
چقدر توی یک رابطه باید خودمون و طرف مقابلمون رو در نظر بگیریم؟
بنا نشد عواطف بیان و جلوی عقلانیت ما را بگیرند. اگر پیشروی ارتباط منجر به ازدواجی شود که بعد شخیانت و طلاق و ...تو ش باشه بدتره یا مدتی سختی کشیدن طرف؟
باز تاکید میکنم گاهی باید بین بد و بدتر انتخاب کرد
لینک اصلی
سلام دکترشیری صبح بخیر
من تقریبا دیگه هرروز صبح مزاحم شما میشم!
دکترچه کتابایی خوبه که بخونم؟؟؟راستش خیلی وقته دورکتاب خوندنو خط کشیدم واصلا وارد نیستم تواین موضوع وشمارو هم خیلی قبول دارم به عنوان یه آدم معتقد واقعی!ترجیح میدم کتاب بخونم تاازکسی بپرسم درباره مسائل اعتقادی!
ممنون میشم اگه بازم راهنماییم کنین تواین موضوع ویه کتابایی که زیادعمقی نباشه که راحت متوجه بشم بهم معرفی کنین!
معتقد واقعی را خوب اومدیا....
کتابی خوندم چند سال پیش تو عید که خیلی حال و هوای خوبی بهم داد به اسم پدران ، پسران، نوه ها از کوئیلیو که یه روزه میشه خوندش اما اثرش سالها در عمق روح آدم میمونه
لینک اصلی
مرسی دکتر!
آره دیگه معتقد واقعی یا مومن! تعریفی که من واسش دارم با این تعریفایی که این روزا میبینیم ومیشنویم ومیفهمیم از زمین تا آسمون فرق داره!!این روزامعنی هرچیزی دقیقابرعکس اون چیزیه که بایدباشه مثلا دیونه یعنی عاقل
من عاشق پائولوکوئیلیو هستم!نابغه است به نظرمن!واقعا ممنونم ازتون!
دکتر2 3تاکتاب دیگه هم اگه میشه بهم معرفی کنین درباره خودمون یعنی مثلا کتابای تومایه های اعتقادیه ما!(نمیدونم چجوری بگم که خدانکرده مورد غضب واقع نشویم)
چند سال پیش کتاب مصطفی مستور به نام "روی ماه خداوند را ببوس" خیلی به من چسبید
لینک اصلی
سلام دکتر یه سوال
می خواستم بدونم افراد خودشیفته درمان میشن ؟
و اینکه رفتارمون با این افراد چطوری باشه ؟
پریای گرامی
خیلی بحث خودشیفتگی مفصله و فکر میکنم بدونی درمتنشون خیلی سخته چون قبولش ندارند. در رفتارتون با اینها باید مراقب باشید ضربه نخورید و سبک ارتباطی پرجرات باهاشون داشته باشید ( نه منفعل باشید نه تهاجمی). اگر خیلی بدفهمی داشتند بهشون نقطه ضعفهاشون را یادآوری کنید تا دور برندارند زیاد
لینک اصلی
سلام اقای دکتر
ممنون بابت مطلبتون اقای دکتر میشه کمکم کنید ؟
شما تو مطلبتون نوشته بودید نامزد کنترل کننده خطرناکه!چه تغییراتی تو سبک زندگی باید ایجاد شه؟ایشون وقتی یه مشکل یا دعوایی هم بین ما ایجاد میشه از گرفتاری های حال حاضر زندگی اش مکررا شکایت می کنه گاهی هم قبطه گذشته رو میخوره!!در ضمن به درس خوندن خیلی علاقه داره اما با وجود سن اش هنوز دنبال کار نرفته!!!!نمیدونم تصمیم درست چیه!باید فرصت داد با تمومش کرد و اگه بخوام تمومش کنم چه طور این کارو انجام داد که به طرف مقابل اسیبی نرسه.
کدوم کارگاه یا دوره مقدماتی شما برای من مفید تره؟
iفرد کنترلر شلاق میخوره از درون که همه چیز را خوب اداره کنه
کلاس پیش نویس و کلاس آرکتایپ هر دو برای تعامل با این افراد مناسبه
لینک اصلی
دکتر , فوبی اجتماعی هم مورد دار حساب میشه؟؟
فوبیای اجتماعی یعنی اینکه یه نفر از حضور در فضاهای بیرون از منزل دچار استرس و تپش قلب و حال ناخوش بشه
تشخیص این قضیه آسون نیست و خیی ها به درونگرایی هم همین انگ را میزنند. خلاصه اگر کسی فوبیای اجتماعی داشته باشد بیمار است و نه که نتونه ازدواج کنه ولی خبب کلافه میکنه دیگه. من توصیه نمیکنم
لینک اصلی
با سلام و تشکر از شما
شما فرمودید که لازم نیست شخص رو موقع جدا شدن تخریب کرد و با بهونه ای مثل اینکه میخام درس بخونم توجیهش کنید.یعنی درس خوندن یه بهونه است؟
سوالی که دارم اینه:من شخصا نمیتونم هم درس بخونمو هم با کسی که دوسش دارم در ارتباط باقی بمونم.هر چند هنوزم مطمئن نیستم ارتباطم با اون به ازدواج میرسه یا نه(هنوز خانواده ها با هم آشنا نشده ان و خودمم هم تصمیم قطعی راجع بهش نگرفته ام) .بلا تکلیفم. هم نمیخام از دستش بدم چون بسر نجیبیه و ویژگیهای مثبت زیادی داره و هم فک میکنم بودنم با اون باعث متمرکز نبودن تو درس خوندن و عدم قبولیم تو کنکور ارشد میشه(نمیدونم. شایذم اگه نباشه بدتر شه) .خواهش میکنم کمکم کنین.من 23 و اون 25 سالشه.
شاید شما از این افرادی هستید که با رقابت حس زنده بودن دارد ...قوانین ازدواج مختص خودشون هستند ...تو نقطه ای باید ازدواج کنید که نیاز به همسر با نیاز به پیشرفت به تعادل رسیده باشد
لینک اصلی
سلام
میشه از امکانات خانه ی توانگری بپرسم؟چه کلاسا و دوره هایی برگزار میکنه؟
فقط مربوط به مباحث روانشناسیه یا آزاده؟چه کسایی میتونن شرکت کنن؟همه میتوونن شرکت کنن یافقط دانشجوهاتون؟
خانه توانگری در چند حوزه فعالیت دارد
آموزش/ خیریه/ سمعی بصری TV /
قسمت آموزش ما چند قسمت دارد:
عمومی
ادارات و نهادها
کمپانی های خصوصی
دانشگاهها
مدارس
آموزش عمومی ما برای همگان است و کلاسای زیر را داریم
-مهارت ارتباط/ انتخاب/ ازدواج/ امتداد / انفکاک/ بهداشت زناشویی
-شخصیت شناسی ( آرکتایپ + MBTI)
- نبوغ زندگی : درباره پیشرفت مالی و کاری و پرورش مهارتهای شخصی
- سفر قهرمانی :درباره زوایای زندگی شخصی
سایه های شخصیتی : درباره علل پنهان تصمیم گیریهای زندگی
لینک اصلی
دکتر شما میگید نباید موقع جداشدن توضیح داد ولی من خودم با کسی که بهم پیشنهاد ازدواج داده بود مدت چند ماهی بودم و ناگهان با دروغهایش روبرو شدم بهانه هایش که در نهایت دانستم حرفش جدایی است من کله شق تر از ان هستم که تا نفهمیدم قضیه چیست همه حرفهایش را باور کنم قبول دارم با 24سال سن خیلی رمانتیک فکر میکردم و این حرفتان را که میگوییدباید مهارت عشق زمینی داشت راقبول دارم.من معتقدم ادم باید رک وراست حرفهاشو بزنه وبه طرفش فرصت بده تا اون هم بگه شاید یک مشکل خاصی دلیل رفتاراش باشه خوب اگه دیدن حرفهاش منطقی جدا میشن نه مثل طرف من یه ادم ترسو بوده که جرات حرف زدنش جلوی خانواده شو نداشته .لطفا تو کلاساتون به ژسرا بگین وقتی هنوز بزرگ نشدن چرا وقت دختر مردم رو میگیرن اصلا بعضی ها ذاتا وابسته و بی عرضن
بنده جایی عرض نکردم که بدون توضیح برید بیرون...گاهی اوقات توضیح دادن یعنی بیرون نرفتن و معطل شدن
لینک اصلی
سلام آقای دکتر
اگه رابطه ای داشته باشیم و یکدفعه سطح هیجانمان بیاید پایین چه کنیم؟ من پسر 26 ساله ای هستم که به قصد شناخت رابطه ای رو آغاز کردم. بعد از چند روز یکهو پشیمون شدم. هیچ دلیل قانع کننده ای هم حداقل برای خودم ندارم که از طرف بدم بیاد. ولی خب شدیدا نفرت پیدا کردم. میشه با شرکت در این دوره های شما علتش را بیابم؟ با توجه به این موضوع شما قطع ارتباط را پیشنهاد می کنید یا خیر؟
اینکه خوشتان نیاید البته غیر طبیعی نیست ولی اینکه متنفر شده باشید خب یه کم عجیبه
لینک اصلی
سلام آقای دکتر
ممنون از پاسخ های ساده و کاربردی تون
من حدود یه ماه و نیمه که به یک رابطه ی پر تنش دوساله خاتمه دادم و از این بابت خیلی خیلی خدا رو شاکرم هرچند خیلی دوسش دارم...اما ایشون بسیار خود کم بین بودند و چقدر منو عذاب دادن
بگذریم‘آقای دکتر من 22سالمه و خیلی خواستگار داشتم تا حالا اما اینقدر در این مورد ازدواج خوندم و تحقیق کردم که شدیدا دچار وسواس شدم.و از طرفی مسائل ج.ن.س.ی خیلی خیلی برام اهمیت داره و مسائل اخلاقی و اعتقادی هم به همین اندازه برام مهمه.چه کنم؟؟؟؟از اردواج زده شدم تقریبا
ببینید فهمیه! اینکه شما به مسائل مختلف تو ازدواج اهمیت میدهید نشانه بلوغ خوب شمایست ولی چند نکته
ازدواج تصمیم مهمی در زندگی است اما نه مهمترین
وقتی از ارتباطی بیرون می آییم تا RECOVER بشیم طول میکشه... تو این زمان نباید انتخاب جدی کرد
از ازدواج لازم نیست بترسید...وسواسی هم نشوید...مطالعه بیش از حد باعث بی عملی هم میشه گاهی...بهتره بگذارید زمان بگذره تا بتونید با اعتماد به نفس بهتری برگردید به بحث ازدواج
لینک اصلی
سلام استاد عزیز
دلم برایتان تنگ شده اما مهمتر از این :
از شما بعید است عاقبت اندیش نباشید !
سیری در وب سایتتان و مرور کامنتاهایی که برای پست هایی از این دست ، درج میشود ،
ناگفته اظهار میکند که کانون توجه شاگردانتان و خوانندگان مطالبتان را به سوی محوریت مسائل جنسی می برد
اگر آمارهای سکولار ما ، دلایل طلاق را در در مسائل جنسی نشان میدهد آیا باید به این موضوع دامن زد که محوریت ، مسائل جنسی است یا باید عمق اندیشه و تفکر جوانان را به سوی ..........
قصد بی ادبی ندارم و خودتان استاد این بحث هستید اما
نقد زیاد دارم
خواهش میکنم نگاهی به روند نظرات و دیدگاه های شاگردانتان بیاندازید
به قول علامه حسن زاده آملی :
نکاح و ازدواج برای انشاء صورت انسانی است نه برای اطفای شهوت حیوانی
(اطفا, هم برای خوانندگان جوان تر میگویم: یعنی خاموش کردن)
این نظر گنجایش بیان کلیه مطالب را ندارد
اما به عنوان شاگرد سالهای 85 و 86 شما ، خواهش میکنم قدری مراقب روند کلی ذهن شاگردانتان باشید
ببخشید اگر عتابی گستاخانه صادر شد اما از شدت محبت و علاقه به شما نتوانستم ساکت باشد
دوستتان دارم
=====================
دکتر شیری :سلام اقای فرجی عزیز
نگرانی شما را درک میکنم و اتفاقا از این منظر ، برای خودم نگران نیستم.
بنده منظور از واژه "آمار سکولار "نفهمیدم . مگر آمار سکولار و غیر سکولار دارد ؟ اون وقت این سکولاریسم چه ربطی به این بحث ساده ما دارد؟
طلاق ه علت مساله ج .ن.س.ی ، به شهادت 4 کنگره سالانه" خانواده" ایران به ریاست دکتر فروتن ، آمار بسیار بالایی در ایران دارد . خب این حقیقت چه ربطی دارد که به خاطر مسائل ج. ن. س. ی رفت و ازدواج کرد؟
نظر بنده درذ این مورد ، تالی تلو علامه است منتها در در وادی روانشناسی
قطعا محوریت با مسائل غریزی نیست اما ساده انگاری است که آمار جدی کشور در کنگره سالانه خانواده را نادیده بگیریم و برای ازدواج یه پسر 25 ساله ، تنها از معنویت و رشد روانی حرف بزنیم...
محبت شما قابل درک است و ستودنی
لینک اصلی
فکرکنم کامنت قبلیم نرسید...
دکترعزیز
پرسیده بودم کسی که ازلحاظ اعتقادی به شدت دچارسردرگمی هستش چطوری میتونه به ثبات برسه؟
من ازتموم اعتقادم فقط یه حجابش واسم موندهازهرکسی هم که میپرسه یا میگه دنبالش نرو که بدتره یاحرفای رو میزنه که خودم حفظم!
دکترچیکارکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
=====================
دکتر شیری :وقتی زلزله ای اعتقادات ما را فرا میگیرد فراخوان خداوند است تا ایمانمان لایروبی شود...خدای خیالی بت شکنی شود و خدای واقعی تری پرستیده شود. پرستش باید با عشق باشه با رشد باشه با اگاهی باشه..با زور نمیشه
تو این دوران مطالعه کنید ...از اهل درد سوال کنید ...از اونهایی که از بی خدایی به ایمان دوباره رسیده اند بهتر میشه آموخت تا اونهاییکه ایمانی دارند تقریبا ازمایش نشده
لینک اصلی
سلام آقای دکتر شیری عزیز
بحث بسیار مهم و خواندنی ای بود.
در این بحث نوشته بودید که از این روابط باید خارج شید. اما یک سئوال برای من به وجود اومده آیا ما خودمون می تونیم عامل جذب این نوع افراد باشیم؟ مخصوصا برای من عامل شماره 3.
من سه تا رابطه رو تجربه کردم که فرد با وجود علاقه زیاد بهم و کوشش برای نگه داشتن من در رابطه، خیلی اسرار آمیز بوده و معلوم نبوده که سمت و سو و هدف رابطه چیه حتی وقتی مستقیما سئوال کردم. ضمن اینکه هر سه تای این روابط اگرچه در دسترس بوده اما بصورت حضوری در دسترس نبوده و همین حضوری در دسترس نبودن هم یکی از عوامل کلافه شدن من بوده.
حین اتمام رابطه دو تاشون خواستگاری کردن و تو یکی از این روابط فرد دقیقا وقتی گفتم رابطه قطع گفته می خواستم باهات ازدواج کنم (جالبه که به خودم نمی گفته! و همزمان وقتی می پرسیدم از رابطه هم گفته یه طور رابطه بسیار ساده در حد همکلاسی!) و چند بار تا چند سال بعدش مدام برگشته خواستگاری کرده و اصرار داشته جدی بیاد خواستگاری! در یکی از رابطه ها هم رمز و رازها هیچ وقت علنی نشد.
من واقعا دیگه هیچ علاقه ای ندارم وارد رابطه ای بشم، چون می بینم تو این سه تا رابطه هیچ کدوم حاضر نبودند که مستقیما احساس شونو بیان کنند و به قدری غیر مستقیم ابراز احساس کردند و این امر کش اومده و عمدا رمز و رازی و معمایی می کردن کارو که حال من از همه چیز به هم خورده و پس از گذشت زمانی که کافی بوده برای شناخت طرفین و تصمیم گیری در مورد نوع رابطه، و دیدم نمی خواد هیچ حرفی بزنه که نوع رابطه چیه و از همین نوع رابطه لذت می بره و راضیه در حالیکه من کلافه م! رابطه رو خودم قطع کردم.
می خوام بدونم آیا در من چیزی وجود داره که این روابط اسرار آمیز به سمت من جذب میشن؟ در حالیکه من از این نوع روابط اسرار آمیز و دور از دسترس حضوری اصلا خوشم نمیاد.
=====================
دکتر شیری :لازم نیست موضوع را اسرار آمیز کنیم و بریم سراغ جذب و...
شاید رفتارتون طوریه که نمیشه ابراز مستقیم احساسی بهتون داشت. شاید با دست پس میزنید با پا پیش میکشید...خیلی پیش نویسهای عاطفی تو زندگیمون هست که میتونه باعث این مسائل بشه
لینک اصلی
سلام آقای دکتر
اگر خودمون دارای شک و بدبینی باشیم چه باید بکنیم.
ممنون میشم کتابی یا مقاله ای کاربردی به من معرفی کنید مدتی ست که درگیر این مسئله ام.میخواهم مسئله ام حل شود
=====================
دکتر شیری :الان کتابی به ذهنم نمیرسه که مشخصا در این مورد صحبت کرده باشه ولی مشاوره بهتره...کتابهایی که درباره خودشیفتکی هستند هم خوبند
لینک اصلی
سلام استاد... یه سوالی داشتم...با توجه به شعری که توی سایتتونم گذاشتین
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟
.
.
اگر یه نفر قطع رابطه بکنه و ناخودآگاه برداشت هایی همچون شعر بالا رو در ذهن طرف مقابلش بوجود بیاره...مثل اینکه طرفمون فکر کنه غرورش له شده یا نور امیدش خاموش شده و...
اون موقع چه میشه کرد؟
اصلا با این وضع باید نه گفت؟
چقدر توی یک رابطه باید خودمون و طرف مقابلمون رو در نظر بگیریم؟
=====================
دکتر شیری :بنا نشد عواطف بیان و جلوی عقلانیت ما را بگیرند. اگر پیشروی ارتباط منجر به ازدواجی شود که بعد شخیانت و طلاق و ...تو ش باشه بدتره یا مدتی سختی کشیدن طرف؟
باز تاکید میکنم گاهی باید بین بد و بدتر انتخاب کرد
لینک اصلی
سلام دکترشیری صبح بخیر
من تقریبا دیگه هرروز صبح مزاحم شما میشم!
دکترچه کتابایی خوبه که بخونم؟؟؟راستش خیلی وقته دورکتاب خوندنو خط کشیدم واصلا وارد نیستم تواین موضوع وشمارو هم خیلی قبول دارم به عنوان یه آدم معتقد واقعی!ترجیح میدم کتاب بخونم تاازکسی بپرسم درباره مسائل اعتقادی!
ممنون میشم اگه بازم راهنماییم کنین تواین موضوع ویه کتابایی که زیادعمقی نباشه که راحت متوجه بشم بهم معرفی کنین!
=====================
دکتر شیری :معتقد واقعی را خوب اومدیا....
کتابی خوندم چند سال پیش تو عید که خیلی حال و هوای خوبی بهم داد به اسم پدران ، پسران، نوه ها از کوئیلیو که یه روزه میشه خوندش اما اثرش سالها در عمق روح آدم میمونه
لینک اصلی
مرسی دکتر!
آره دیگه معتقد واقعی یا مومن! تعریفی که من واسش دارم با این تعریفایی که این روزا میبینیم ومیشنویم ومیفهمیم از زمین تا آسمون فرق داره!!این روزامعنی هرچیزی دقیقابرعکس اون چیزیه که بایدباشه مثلا دیونه یعنی عاقل
من عاشق پائولوکوئیلیو هستم!نابغه است به نظرمن!واقعا ممنونم ازتون!
دکتر2 3تاکتاب دیگه هم اگه میشه بهم معرفی کنین درباره خودمون یعنی مثلا کتابای تومایه های اعتقادیه ما!(نمیدونم چجوری بگم که خدانکرده مورد غضب واقع نشویم)
=====================
دکتر شیری :چند سال پیش کتاب مصطفی مستور به نام "روی ماه خداوند را ببوس" خیلی به من چسبید
لینک اصلی
سلام دکتر یه سوال
می خواستم بدونم افراد خودشیفته درمان میشن ؟
و اینکه رفتارمون با این افراد چطوری باشه ؟
=====================
دکتر شیری :پریای گرامی
خیلی بحث خودشیفتگی مفصله و فکر میکنم بدونی درمتنشون خیلی سخته چون قبولش ندارند. در رفتارتون با اینها باید مراقب باشید ضربه نخورید و سبک ارتباطی پرجرات باهاشون داشته باشید ( نه منفعل باشید نه تهاجمی). اگر خیلی بدفهمی داشتند بهشون نقطه ضعفهاشون را یادآوری کنید تا دور برندارند زیاد
لینک اصلی
سلام اقای دکتر
ممنون بابت مطلبتون اقای دکتر میشه کمکم کنید ؟
شما تو مطلبتون نوشته بودید نامزد کنترل کننده خطرناکه!چه تغییراتی تو سبک زندگی باید ایجاد شه؟ایشون وقتی یه مشکل یا دعوایی هم بین ما ایجاد میشه از گرفتاری های حال حاضر زندگی اش مکررا شکایت می کنه گاهی هم قبطه گذشته رو میخوره!!در ضمن به درس خوندن خیلی علاقه داره اما با وجود سن اش هنوز دنبال کار نرفته!!!!نمیدونم تصمیم درست چیه!باید فرصت داد با تمومش کرد و اگه بخوام تمومش کنم چه طور این کارو انجام داد که به طرف مقابل اسیبی نرسه.
کدوم کارگاه یا دوره مقدماتی شما برای من مفید تره؟
=====================
دکتر شیری :iفرد کنترلر شلاق میخوره از درون که همه چیز را خوب اداره کنه
کلاس پیش نویس و کلاس آرکتایپ هر دو برای تعامل با این افراد مناسبه
لینک اصلی
دکتر , فوبی اجتماعی هم مورد دار حساب میشه؟؟
=====================
دکتر شیری :فوبیای اجتماعی یعنی اینکه یه نفر از حضور در فضاهای بیرون از منزل دچار استرس و تپش قلب و حال ناخوش بشه
تشخیص این قضیه آسون نیست و خیی ها به درونگرایی هم همین انگ را میزنند. خلاصه اگر کسی فوبیای اجتماعی داشته باشد بیمار است و نه که نتونه ازدواج کنه ولی خبب کلافه میکنه دیگه. من توصیه نمیکنم
لینک اصلی
با سلام و تشکر از شما
شما فرمودید که لازم نیست شخص رو موقع جدا شدن تخریب کرد و با بهونه ای مثل اینکه میخام درس بخونم توجیهش کنید.یعنی درس خوندن یه بهونه است؟
سوالی که دارم اینه:من شخصا نمیتونم هم درس بخونمو هم با کسی که دوسش دارم در ارتباط باقی بمونم.هر چند هنوزم مطمئن نیستم ارتباطم با اون به ازدواج میرسه یا نه(هنوز خانواده ها با هم آشنا نشده ان و خودمم هم تصمیم قطعی راجع بهش نگرفته ام) .بلا تکلیفم. هم نمیخام از دستش بدم چون بسر نجیبیه و ویژگیهای مثبت زیادی داره و هم فک میکنم بودنم با اون باعث متمرکز نبودن تو درس خوندن و عدم قبولیم تو کنکور ارشد میشه(نمیدونم. شایذم اگه نباشه بدتر شه) .خواهش میکنم کمکم کنین.من 23 و اون 25 سالشه.
=====================
دکتر شیری :شاید شما از این افرادی هستید که با رقابت حس زنده بودن دارد ...قوانین ازدواج مختص خودشون هستند ...تو نقطه ای باید ازدواج کنید که نیاز به همسر با نیاز به پیشرفت به تعادل رسیده باشد
لینک اصلی
سلام
میشه از امکانات خانه ی توانگری بپرسم؟چه کلاسا و دوره هایی برگزار میکنه؟
فقط مربوط به مباحث روانشناسیه یا آزاده؟چه کسایی میتونن شرکت کنن؟همه میتوونن شرکت کنن یافقط دانشجوهاتون؟
=====================
دکتر شیری :خانه توانگری در چند حوزه فعالیت دارد
آموزش/ خیریه/ سمعی بصری TV /
قسمت آموزش ما چند قسمت دارد:
عمومی
ادارات و نهادها
کمپانی های خصوصی
دانشگاهها
مدارس
آموزش عمومی ما برای همگان است و کلاسای زیر را داریم
-مهارت ارتباط/ انتخاب/ ازدواج/ امتداد / انفکاک/ بهداشت زناشویی
-شخصیت شناسی ( آرکتایپ + MBTI)
- نبوغ زندگی : درباره پیشرفت مالی و کاری و پرورش مهارتهای شخصی
- سفر قهرمانی :درباره زوایای زندگی شخصی
سایه های شخصیتی : درباره علل پنهان تصمیم گیریهای زندگی
لینک اصلی
دکتر شما میگید نباید موقع جداشدن توضیح داد ولی من خودم با کسی که بهم پیشنهاد ازدواج داده بود مدت چند ماهی بودم و ناگهان با دروغهایش روبرو شدم بهانه هایش که در نهایت دانستم حرفش جدایی است من کله شق تر از ان هستم که تا نفهمیدم قضیه چیست همه حرفهایش را باور کنم قبول دارم با 24سال سن خیلی رمانتیک فکر میکردم و این حرفتان را که میگوییدباید مهارت عشق زمینی داشت راقبول دارم.من معتقدم ادم باید رک وراست حرفهاشو بزنه وبه طرفش فرصت بده تا اون هم بگه شاید یک مشکل خاصی دلیل رفتاراش باشه خوب اگه دیدن حرفهاش منطقی جدا میشن نه مثل طرف من یه ادم ترسو بوده که جرات حرف زدنش جلوی خانواده شو نداشته .لطفا تو کلاساتون به ژسرا بگین وقتی هنوز بزرگ نشدن چرا وقت دختر مردم رو میگیرن اصلا بعضی ها ذاتا وابسته و بی عرضن
=====================
دکتر شیری :بنده جایی عرض نکردم که بدون توضیح برید بیرون...گاهی اوقات توضیح دادن یعنی بیرون نرفتن و معطل شدن
لینک اصلی
سلام آقای دکتر
اگه رابطه ای داشته باشیم و یکدفعه سطح هیجانمان بیاید پایین چه کنیم؟ من پسر 26 ساله ای هستم که به قصد شناخت رابطه ای رو آغاز کردم. بعد از چند روز یکهو پشیمون شدم. هیچ دلیل قانع کننده ای هم حداقل برای خودم ندارم که از طرف بدم بیاد. ولی خب شدیدا نفرت پیدا کردم. میشه با شرکت در این دوره های شما علتش را بیابم؟ با توجه به این موضوع شما قطع ارتباط را پیشنهاد می کنید یا خیر؟
=====================
دکتر شیری :اینکه خوشتان نیاید البته غیر طبیعی نیست ولی اینکه متنفر شده باشید خب یه کم عجیبه
لینک اصلی
سلام آقای دکتر
ممنون از پاسخ های ساده و کاربردی تون
من حدود یه ماه و نیمه که به یک رابطه ی پر تنش دوساله خاتمه دادم و از این بابت خیلی خیلی خدا رو شاکرم هرچند خیلی دوسش دارم...اما ایشون بسیار خود کم بین بودند و چقدر منو عذاب دادن
بگذریم‘آقای دکتر من 22سالمه و خیلی خواستگار داشتم تا حالا اما اینقدر در این مورد ازدواج خوندم و تحقیق کردم که شدیدا دچار وسواس شدم.و از طرفی مسائل ج.ن.س.ی خیلی خیلی برام اهمیت داره و مسائل اخلاقی و اعتقادی هم به همین اندازه برام مهمه.چه کنم؟؟؟؟از اردواج زده شدم تقریبا
=====================
دکتر شیری :ببینید فهمیه! اینکه شما به مسائل مختلف تو ازدواج اهمیت میدهید نشانه بلوغ خوب شمایست ولی چند نکته
ازدواج تصمیم مهمی در زندگی است اما نه مهمترین
وقتی از ارتباطی بیرون می آییم تا RECOVER بشیم طول میکشه... تو این زمان نباید انتخاب جدی کرد
از ازدواج لازم نیست بترسید...وسواسی هم نشوید...مطالعه بیش از حد باعث بی عملی هم میشه گاهی...بهتره بگذارید زمان بگذره تا بتونید با اعتماد به نفس بهتری برگردید به بحث ازدواج
لینک اصلی
- ۹۳/۰۵/۳۱
من دنباله یه رابطه احساسی و هیجانی هستم که توی این رابطه دل دادان و دل دادگی باشه ..
من اگه از پسری خوشم بیاد مشکلی ندادم تو جذب کردنش ولی بعد از گذشت یکی دو ماه هی سوالا و نگاه منفی میاد تو ذهنم و انگاری چیزی درونم مانع میشه که احساس واقعیمو بهشون نشون بدم طرف مقابل رابطه رو سرد می کنم ...انگار این انرژی بهشون میدم که سرد بشن ..