سوال های ما و جواب های دکتر شیری

پنجاه و هشتمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری

با سلام

خانمی هستم 30 ساله و در دانشگاه تدریس می کنم.2 ساله با آقایی که داروسازن آشنا شدم. آشنایی ما به آشنایی با خانواده ها انجامید و 7 ماهه پیش از من خواستگاری کردن.ایشون تقریباً کل زندگی شو برای من تعریف کرده نه فقط در حد حرف زدن و من تا حدود زیادی ایشون رو می شناسم اما از اونجایی که هیچ آدمی رو نمی شه شناخت با یک رفتار عجیب از جانب ایشون برخورد کردم.از سه هفته پیش ایشون نه زنگ زدن نه به تماس های من جواب می دن آخرین باری که با هم صحبت کردیم بینمون هیچ مشکلی نبود.روزهای اول خوب نگرانش شدم و خیلی بهش زنگ و اس ام اس زدم اما وقتی با مادرشون صحبت کردم از سلامتی ایشون مطمئن شدم و فهمیدم عمداً جواب نمی دن.دوباره با مادرشون صحبت کردم ایشون هم از دلیل این رفتارش اظهار بی اطلاعی کردن و گفتن چندین بار بهش گوشزد کردن که با من تماس بگیره اما ایشون هیچ جوابی نداده. من یک هفته صبر کردم اما وقتی دیدم باز هم خبری نشد بهشون زنگ و اس ام اس زدم اما باز هم بی نتیجه بود.(در ضمن آقای دکتر اینا مواردی که شاید بتونه موثر باشه: فوق العاده حساس و لجبازن.خیلی تحت تاثیر حرف والدینشون نیستن.همچنین آلان چون هنوز از تزش دفاع نکرده تحت فشار.) آقای دکتر لطفاً منو راهنمایی کنید واقعاً بهم ریختم

=====================

ببینید سارا !
بازی ابهام بدترین بازیست که ممکنه با ما انجام بشه
هر دلیلی که داشته باشه این وضعیت بی خبری ایشون ، یک پیام صریح هست که موضوعاتی خیلی مهمتر از شما در زندگی این آدم وجود داره
این میتونه یک آدم جدید باشه میتونه کاری جدید باشه میتونه ناتونی در گفتن "نه" به شما باشه...دلایل زیادند.
شما سعی کنید خودتون را جمع و جور کنید..دیگه هیچ سراغش را نگیرید( میدونم خیلی سخته) اما بازی ابهام را شما نیز میتونید با ایشون بازی کنید
یه جای زندگی این آدم خبرهایی هست ناگوار برای شما

لینک اصلی

اقای دکتر از شما سوالی داشتم تو رزومه ی کاری شما دیدم جاهای زیادی اموزش دیدید از روانشنای اجتماعی بگیر تا دوره های خود روانکاوی و حتی فلسفه میخوام بدونم اقای دکتر شما با این همه تجربه نگاهتون به ترس چه جوریه چه معنایی برا خودتون تعریف میکنید که کودک درونتون دست از ترس بر میداره خیلی دوست دارم جوابتون را بدونم ارزوی سلامتی و سربلندی دارم براتون

=====================

بنده چون ترسهای مختلفی را در زندگیم تجربه کرده ام ، معتقدم واکنش طبیعی به وقایع واقعی احساس ترس است و واکنش غیر طبیعی به وقایع نامعلوم موجب اضطراب استخیلی اوقات این دو را با هم مردم قاطی میکنند

لینک اصلی

سلام اقای دکتر من 26 سالم یه خواستگار دارم 28 سال مشاور رفتم کامل تاییدش کرد همه چیش خوبه اخلاق مدرک کار خانواده قد هیچی کم نداره جز یه چیز دکتر خیلی خجالتی الان هم که داره میره مشاور اما دکتر من فکر کنم تغییر نمی تونه بکنه الان 21 جلسه است داره میره مشاور اما باز هم خجالتیه یعنی دکتر این اگر خجالتی نبود چی میشد نه عقلم نه دلم نمیخواد ردش کنن اما خوب هر چی هم زمان میذاره عوض نمیشه من نمیدونم چیکارکنم قبولش کنم ردش کنم دکتر برا این خجالتش کاری از دست من برمیاد ؟ اگه میشه راهنمایی بفر مایید

=====================

مهم است افراد مهارت ارتباطی داشته باشند که بعد از ازدواج ، موقعیت ما را در اجتماعهای خانوادگی و غیر خانوادگی حفظ کنند
ایشون تلاش خودشون را میکنند و اگر به سطح قابل قبولی برای شما نرسند البته که باید در تصمیمتون تجدید نظر کنید

لینک اصلی

یعنی دیدن سرزمین کفر باعث عمق دید میشه؟!

=====================

سرزمین کفر نداریم ! تمام زمین پهنه زیبایی خداوند است. این آدمیان هستند که که به میزان اخلاقی بودنشان زمین را پاک و ناپاک میکنند

لینک اصلی

سفر همیشه پرنکته است وسرشار از فرصتی برای یافتن دیگران بخصوص اگر در اونور
آب باشد و به کشورهایی با مدنیت غنی که میتواند دستاوردهای ارزشمندی داشته
باشد اما در مورد هجرت ، فکر میکنم برای ایرانیانی که در ایران زاده شده اند و
در ایران به مدرسه رفته اند و در ایران ناسزا شنیده اند و طعم محبت را در ایران
چشیده اند با احتساب رنج، اندوه، تحمل زور، دوندگی، مهربانی، چشیدن نگاه های
مهربان خویشان و یاران، خورد و خوراک، فضای مسکن، تفاهم های الکی و جدی،
احساس تنهایی کمتر، وبالاتر از همه خودی بودن همه ی هنجارها، از استثناها که
بگذریم کیفیت زندگی در ایران بالاتر از غرب است.کمتر کسی از ما را میشود از جایی
کند بی آنکه نیمی از ما بر جای نماند. مهاجران نیمی از خود را بر جای میگذارند...
علاقه ی ما ایرانی ها به گذشته مان و پیرامونمان غریب است... کیفیت زندگی چنین
مردمی را چگونه میتواند نیمه ی برجای مانده ، ازمرغوبیت نیندازد نیمه ای که تا وقتی
که حضور دارد نقشی ندارد اما واویلا که بر جای مانده باشد... .
هجرت فقط یک کلمه است ولی سخن گفتن از آن دهانی به پهنای جهان میخواهد... .

=====================

دقیقا بحثهای اخیر بنده نیز حول همین محور است که بین سفر و هجربت تفاوت است اما بچه های ما که برای تحصیل 2-4 ساله میروند اقامت میگیرند و میمانند. این پدیده عجیبی است. بعدا چه کسنی میخواهند جای نخبگان ما را در ایران پر کنند؟ بچه های ضعیف؟ اون وقت تکلیف خیلی چیزها روشن است. ما احتمالا عقب افتادگی شدیدی را تجربه خواهیم کرد

لینک اصلی

سلام دکتر شیری
وقتی مطلب قبلی تون درمورد فرارمغزهارو خوندم خیلی متاثر شدم ولی بازم ، انچنان احساس ناامیدی نکردم . تا اینجا که گفتین :
" قصدم از این مثال این بود که طبقه متوسط رو به خوب جوانان ایرانی ، در دهسال آینده تقریبا دورنمای فرهنگی پیش و پا افتاده ای خواهد داشت."
یه سری ها که رفتن و خب دارن برای زندگی بهتر میجنگن / ماهم که اینجاییم محکوم هستیم به زندگی با پسرفت فرهنگی و زندگی پیش و پا افتاده .

تصورم این بود که توی اتمام بحثتون یه امید (هرچندکم اما واقعی) با احساس مسولیتی به بچه ها بدین تا عزمشونو جزم کنن و برای بهتر ساختن اماده بشن .

=====================

حسین آقا ! شما میدانید که من از امید نابخردانه پرهیز دارم زیرا سرخوردگی شدید بعدش را نمیتوانم توجیه کنم. منتها سیر این مقالات بر محور مسوولیت پذیری استوار شده است. ابتدا باید درد را شناخت سپس وارد درمان شد. من قصد دارم چراغ قوه بیندازم تا درد را واکاوی کنیم

لینک اصلی

سلام می خواستم نظر شما رو در باره دکتر سید محسن فاطمی بدونم...

=====================

من از قدیم عاشق بحثهای ایشون در زمینه تحلیل فیلم بوده ام. تا جاییکه میدانم در زمینه معلومات اسلامی شاگرد علامه جعفری بوده اند
در زمینه روانشناسی یونگ در دو سخنرانی ایشون بودم که طبیعتا منظر روانشناسی عمومی داشتند نه روانشناسی تحلیلی یا کلینیکال
بیانی جذاب داشتند در سطح کتب خلاصه یونگی و شاید نه در سطح کتب اصلی
تسلط ایشان به زبان انگلیسی و فیزیک جذاب و کاریزماتیک ایشون قطعا از ارزوهای بسیاری از سخنرانان ایرانی میباشد

لینک اصلی

اقای دکتر چند درصد مشاور موثر و چند درصد خود مریض؟

=====================

معین گرامی
از لحاظ شناختی ، درمانجو همه درمان را با خود حمل میکند و فقط اگر درمانگر خوب آینه ای باشد او میتواند در بازتاب درمانگر شفا یابد
از نظر آنالیز، در واقع در تداخل بین ترانسفرانس ها و کانتر ترانسفرانسها مریض خوب میشود
از نظر پزشکی در واقع درمانجو با هدایت درست درمانگر به سر نقطه تعارض به او کمک میکند چراغ قوه خود را درست بتاباند
پس درصد شاید زمانی بشود تخمین زد که کیستی درمانگر و درمانجو را بدانیم
تجربه نزدیکی که باهاشون داشتم در پنل علمی دانشگاه شهیدبهشتی در اولین همایش سایکودینامیک ایران بود که کنار هم به داوری مقالات ارائه شده گوش میکردیم و واقعا لذت بردم از بحثهاشون در زمینه مقالات ارائه کنندگان

لینک اصلی

دکتر لطف کنید یه کتاب خوب تو زمینه ی هیبنوتیزم که کاربردی باشه اگه میشناسید و یه استاد خوب هیبنوتیزم معرفی بفرمایید

=====================

انجمن هیپنوتیزم خیلی خوب راهنماییتون میکنه

لینک اصلی

سلام بر شما خدا قوت جناب دکتر میخواستم بدونم کسی که فوق لیسانس روانشناسی یونگ میگیره در خارج میتونه دکترا روانشناسی بالینی بخونه ؟متشکر وقدردانم از جوابتون

=====================

قطعا میتونه فقط باید قابلیتهای بالبینی از خودش در مقالات یا سوالات دایرکتور دکترای دانشگاه مزبور نشان بدهد

لینک اصلی