سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

تقدیـــــــم به دکتر شیری عزیز

طبقه بندی موضوعی
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
نویسندگان
پیوندهای روزانه

63

چهارشنبه, ۷ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۰۰ ق.ظ

شصت و سومین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری



استاد عزیز سلام
۲۳ ساله و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم. خواستگاری دارم ۲۶ ساله و دانشجوی دکترا که حدود ۴ ماهی دارم باهاش آشنا میشم. گاهی حس می کنم اونقدر که باید به من توجه نمیکنه. اوایل آشنایی حتی خیلی زنگ و اس ام اس هم نمیزد و کمی که نزدیکتر شدیم من اینو ازش خواستم و اون هم الآن تغیر کرده و بیشتر به من زنگ میزنه. من بهش گفتم باید بیشتر همدیگرو ببینیم اگه میخوایم بشناسیم همو و اون هم موافقت کرد. اما کلا حس میکنم اکثر تلاش ها برای ادامه ی رابطه از طرف من انجام میشه. بیشتر این منم که سوال میپرسم و راجع به خودش و اخلاقش کنجکاوم. اون خیلی کم میشه از من سوال بپرسه و وقتی من بهش بازخورد دادم که چقد منو شناختی.. گفت خوبی!!! خودم نمیتونم درک کنم مشکل چیه و باید چیکار کنم. خواهش میکنم منو راهنمایی کنید. مرسی
البته لازمه اینو هم بگم که هم داره درس میخونه و هم کار میکنه…. و کلا دوره ی سختی رو از نظر کاری و مالی داره میگذرونه. چون هنوز چنان سرمایه ای نداره.

=====================

دکتر شیری :

حس میکنم درونگرا هستند و درونگرا ها مدل خاصی دارند که باید به آرامی حس امنیت پیدا کنند

لینک اصلی






- اگر مردی کسی را بخواهد ماد رو خواهرش را نیز قانع میند وگرنه سکاندار خوبی برای اقیانوس پیمای زندگی نخواهد بود…!!!!!!!
-واقعا حتی اگه نیاز به پشتیبانی مالی خانواده داشته باشه و در صورت اصرار به ازدواج خانواده اش حمایتش نکنن؟؟؟ آره؟؟؟

=====================

دکتر شیری :

اون دیگه متقاعد کردن پدر خانواده اش

لینک اصلی





چه خوب چقدر دل نشین بود این پست کاش همه این سنت ها برقرار باشه ، دکتر خودتون رو گفتید “که برادر خونی نداشتم ” یعنی شما هم تک فرزندید ؟ یا تک پسر

=====================

دکتر شیری :
تک پسر
لینک اصلی






همسر دوم اختیار کردن خیانته؟
به کی؟
چرا؟

=====================

دکتر شیری :
فکر کنم خیلی بستگی داره به کیستی همسر اول
لینک اصلی






سلام. دنیای بدی شده آقای دکتر . یکی از دوستام میشناسم که دو تا بچه داره زندگی خوب داره شوهر خوبی داره از همه لحاظ خدا رو شکر خوبه عاطفی ، مالی اینا رو خودش برامون میگه ، فکر نکنین برداشت منه ولی با یکی از دوستهای قدیمش که اونم متاهله دوست شده می دونید اسم خیانت به شوهرش چی گذاشته (((( تجدید خاطرات))))

=====================

دکتر شیری :
این همون تجدیدیه که “رفوزگی” به بار میاره
لینک اصلی






سلام آقای دکتر.من پارمیدا هستم ۱۶سالمه. ۱ساله با یه پسری ۲۲ ساله دوس شدم که یک بارطلاق گرفته هم مادرمن هم خانواده ی اون میدونن. من فکر میکنم تواین یک سال شدیدا عاشقش شدم وحس اونم همینه. ولی مشکلی که دارم اینه که بهم اعتماد نداره دوس نداره برم بیرون جز بامادروپدرم هرکاری بکنم باید بهش بگم وباهرکی اون بگه رفت وامد کنم نمیدونم چیکاکنم اینکارارو نکنه چون من قبل آشنایی با ایشان دختره آزادی بودم وبه این رفتارها عادت ندارم برای جلب اعتماد باید چکارکنم توروخدا کمکم کنید جواب سوالم رو لدفن درسایت بزارین ممنونم.

=====================

دکتر شیری :
پارمیدای عزیزم
مردی که ترس های زیاد درونی داشته باشه ، به جای احترام گذاشتن و دوست داشتن یک دخترف او را مبدل به عروسک تفریحی خودش میکند و چون میترسد بقیه نیز بخواهند سراغ این عروسک بیایند، فشار را به دختر میاره که اسیر بشه
عشق آزادی میاره نه اسارت
دقیقا همین اشتغال ذهنهایی که الان داری به خاطر نگرانی های بی پایان اون پسر باعث میشه که از ازادگی و رشد و لذتهای خوب ۱۶ سالگیت محروم بشی
الان خیلی کارهای مهمتر در زندگیت داری که ممکنه مبدل بشه به رفع نگرانی های یه پسربچه ۲۲ ساله که هنوز هیچی نشده ، یه پنالتی بزرگ در زندگیش داده …میفهمی چی میگم یا میخوای خودت را به نفهمی بزنی؟؟؟
لینک اصلی






سلام من خودم همین مشکل رادارم همسر من بادخترعموی خودم ارتباط برقرار کرده وبعد که من فهمیدم گفتند که ماصیغه خوندیم من همه جور باشوهر کنار آمدم چه از لحاظ اقتصادی چه از چه از لحاظ جنسی فقط من تاحدودی درونگرام یعنی تو مهمونیها کم حرف میزنم بیشتر گوش میدم ولی برعکس شوهر برونگرا وتنوع طلب حالا نمی دونم باید بمونم یا نه با توجه به این موضوع که همسرم میگه فکر کن یکی ازپاهام قطع شده یه دختر دارم که میخوام براش یه مادر خوبی باشم

=====================

دکتر شیری :
واقعا متاسفم مریم گرامی
بعیده بتونید تحمل کنید چون درونگرایید یک زن دیگه در زندگیتان باشد
متاسفانه دختر عمو تون نهایت بدانصافی را روا داشته است و این اسیب بدی میزند به همه تون
قبل از اینکه مادری خوب باشید باید زنی بدون زخم باشید که با عزت زندگی میکنه
لینک اصلی






با سلام
دختری مجرد ۲۵ ساله ام مدت یک ساله که ارتباط تلفنی با مرد متاهل ۴۵ ساله دارم و تا حدود زیادی با روحیات هم آشنا شدیم حالا ارتباطمون به دیدار حضوری رسیده البته از هم خیلی دوریم اما از نظر احساسی نزدیکیم.
من یه بار شکست عاطی خوردم در واقع بهم خیانت شده توسط یه پسر ۲۷ ساله.
از طرفی روحیاتم هم به پسرهای زیر ۳۵ سال نمیخوره سازگار نیستم .
من بیشتر از هر چیزی نیاز به درک و احترام و شعور طرف مقابلم دارم که حالا همه اینارو در این مرد ۴۵ ساله متاهل پیداا کردم
من تو ادامه این رابطه تردید دارم :
۱- من در حق همسرش ظلمی میکنم؟
۲- در آینده آسیبی خواهم دید (حتی اگه با دید باز تو این رابطه باشم)؟
۳- باعث سردتر شدن رابطه این مرد با همسرش میشم؟
لطفا راهنماییم کنین
باتشکر

=====================

دکتر شیری :
من فکر میکنم داری فرصتهای دیگر زندگی عاطفی ات را میسوزانی
زیرا فهمهای یک مرد ۴۵ ساله و تجربه اش باعث میشه کمتر اشتباه کنه و این با واقعیت مردی که بناست تو حول و حشو سن خودت باهاش ادامه بدی بعیده وجد داشته باشه( مثلا یه پسر ۲۷ تا ۳۵ سال)
متاهل بودن ایشون یعنی خیانتی ه تو ترتیب میدی یعنی همان چیزی که باعث نابودی زندگی عاطفی خودت شده را داری زندگیش میکنی و این حس خیلی بدی نسبت به خودت ایجاد میکنه
به نظرم توجیهی برای رابطه ممنوعه نیاری راحت تری. بپذیر هر مساله ای با زنش داره ، با بودن یک عشق دیگه تشدید میشه
لینک اصلی






استاد عزیزم،این سوال ذهن منو مشغول می کنه که بسیاری از مردها طبق قانون خدا چند همسری رو حق مسلم خودشون می دانند نه خیانت به همسر؟و عده ای هم با این که یک همسر اختیار کردن و قصد ازدواج مجدد ندارن اما چند همسری رو قبول دارن و بر این باورند که شما حلال خدا و کاری مشروع رو حرام می دونید؟؟
واقعا چه پاسخی به این مردان می شود داد و حقیقت امر چیست؟؟
با تشکر.

=====================

دکتر شیری :
میشه به سنت علی بن ابیطالب و نبی اکرم اشاره کرد که تا زمانی که صدیقه طاهره یا خدیجه کبری در قدی حیات بودند، از این حق شرعی استفاده نکردند
لینک اصلی






سلام.لطفا کمکم کنیدتابتونم بخودم بیش از پیش کمک کنم.من دختری ۲۱ ساله هستم واززیبایی و کمال چیزی کم ندارم.در دوران عقداز نامزدم جداشدم ولی هنوز طلاق نگرفتیم ازدواجی کاملاسنتی و رسمی.پسررونمیشناختم ولی تمام سعیم روکردم تابتونم بش علاقه مندشم ولی حسم کمترمیشدکه بهترنمیشدودرنهایت کات!حالابعدازیکسال دوری ازاون اقامن عاشق استادم که متاهل هست و از همکاران پدرمه شدم.البته این عشقوتودلم نگه داشتم وتمامتلاشموکردم و انرژی گذاشتم تامتوجه نشه(بخاطرابروی پدرم وگرنه من به این عشق افتخارمیکنم چون درکمال شناخت و پاکی بوجود امدوهوس نیست)ولی فکرمیکنم استادمتاحدودی متوجه احساس من تاحدودی شده وبامن رابطه ی مهربانتری داره(ازازدواجم خبرنداره)اوایل که عاشقش شدم قصدم اینبودکه عشقموتودلم نگهدارم و دورادورقربان صدقش برم ولی وقتی توجهاتش رودیدم احساس نیازکردم و هرروزبیشترازقبل دلم میخاس بم محبت کنه!البته من زیادایشونونمیبینم ووقتی فکرمیکنم که احتمال اینکه بهمسرش علاقه نداشته باشه هس بخودم اجازه میدم که به رابطه بیشترفکرکنم…من انقدرعاشقش هستم که حتی اگه ازش بدی ببینم یابفهمم دوسم نداره هیچی از عشقم کم نمیشه من اونو بخاطره خوبیهاش مهربونیهاش شعورومعرفتش زیباییش مردونگیش دوست دارم و بخودموعشقم افتخارمیکنم.وقی درکنرش هستم ارامش دارم همینابرام کافیه حتا دوستی هم نمیخام ولی من حتی نمیتونم بش نزدیک بشم چون میترسم عشقم لوبره…من فقط نیازمندتوجه ازطرف اونم نه هیچکس دیگه.من چیکاربایدبکنم؟(اگه لطف کنیدوجوابوبه ایمیلم هرچه زودتربفرستیدیک دنیاممنون میشم ودعاتون میکنم البته اگه خدابپذیره)باتشکر

=====================

دکتر شیری :
دختر خوب ! این طوری خودت را گرفتار میکنی
اینکه زیبایی عشق را داری تجربه میکنی جای تبریک داره ولی نه به قیمت سرویس کردن نامزدت و زندگی استادت
عشق نوشیدنی خوبیه ولی باید در جام طلا نوشیدش، تو داری میری به سمت افتابه نوشی!
دامن نزن به عشقت با مجاورت بیشتر و رویاپردازی تیزتر
بعدشم نوعی رفتار mother-lover در تو میبینم که عاشق کسی میشی که نقش پختگی پدارنه در زندگیت داشته باشه، شاید وقتشه رابطه با پدرت را تصحیح کنی مثلا فاصله ایت را برداری یا حمایتهای بی مورد را دیگر قبول نکنی و روی پای خودت بایستی
لینک اصلی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی