6
ششمین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری
سلام
با سپاس از تلاش های درخشانتان
“ما در ناخودآگاه خود دنبال این هستیم که دائم حقانیت خودمان را اثبات کنی” این ویژگی ذاتی ناخودآگاه است ؟ آیا غیرقابل تغیر است ؟
==============
ذاتی است
سلام دکتر شیری عزیز. ممنون از مطالب مفیدتون. یه مشکلی دارم که تا الان که ۲۳ سالم هست نمیدونستم یه مشکله. چند ماهه، با پسری که دوست بودم نامزد شدیم. من خیلی توی ابراز احساساتم به همه مشکل دارم. حتی با پدر و مادر خودم ، با وجود اینکه عاشقشون هستم و اونها هم همین حسو به من دارن اما شاید ما سالی یک بار همو ببوسیم و من تا به خال بهشون نگفتم که دوستشون دارم و بالعکس. و الان که وارد خانواده ی نامزدم شدم(البته ما ۶ سال دوست بودیم و من خانوادش رو دیده بودم) ، با اینکه پدر و مادرشو خیلی دوست دارم اما نمیتونم ابراز کنم یا باهاشون احساس صمیمیت و نزدیکی کنم. با اینکه اونها خیلی مهربونن و چه با لفظ و چه در عمل به من محبت می کنن ، اما من نمیتونم بهشون نزدیک شم و نسبت محبت های لفظی که به همدیگه می کنن حساس شدم و فکر می کنم که می خوان حرس منو در بیارن در صورتی که اینطوری نیست.ولی من به شیوه ی خودم محبت می کنم و نامزدم کارای من رو محبت نمیدونه. خیلی سخته که اون محبتی که تو دلمه ، تو ظاهرم نیست و همه فکر می کنن من حسود و بد هستم. آقای دکتر واقعا درمونده شدم و این ابراز احساسات نکردن ها هم خودمو عذاب میده هم اطرافیانم رو. ممنون می شم اگه راهنماییم کنید
==============
احتمالا هم درونگرا هستید هم کودک درونتون ، زخمیه و نقاب بالغ از بچگی زده اید و یاد گرفته اید احساساتتان را نشون ندهید تا امن بمانید. میتونید به تدریج تغییر کنید تا هزینه های گزاف ندهید ساغر عزیز
لینک اصلی
با سلام خدمت دکتر شیری بزرگوار که نظراتشان همواره بهترین راهگشا در زمینه مسائل ازدواج می باشد. بسیار سپاسگزار خواهم بود اگر مرا در حل مشکلم راهنمایی بفرمایید.(قبلا بابت طولانی شدن نامه عذرخواهی میکنم)
دختری ۲۸ ساله هستم. فوق لیسانس مهندسی، مدرس دانشگاه و در کارخانه پدر نیز مشغول به فعالیت می باشم.از خانواده ای متمول و با اعتقادات مذهبی.
چند روز پیش از طریق یکی از همسایگان، پسری به خانواده ما معرفی شدند جهت آشنایی. که ایشان نیز ۳۲ ساله، دکترا و استاد دانشگاه و سطح مالی متوسط و شهرستان کوچکی نزدیک شهر ما می باشند. بعد از یک جلسه ۲ ساعته بیرون از منزل که مادرانمان هم حضور داشتند و آشنایی نسبی به وجود آمد، ایشان به همراه خانواده شان به منزل ما آمدند جهت آشنایی دو خانواده. که از برخورد خانواده ها مشخص شد که از نظر فرهنگی و اخلاقی تشابه بالایی بینمان وجود دارد. و آخرین صحبتی که بین من و ایشان رد وبدل شد این بود که ایشان درخواست کردند با توجه به سفر یک ماهه مطالعاتی خارج از کشور ایشان ما از طریق ایمیل با هم در ارتباط باشیم واینکه ما هم به منزل آنها برویم و شرایط زندگیشان را از نزدیک ببینیم..ولی تنها مساله ای که احساس کردم این آقا و خانواده اش نسبت به آن نگرانی دارند سطح مالی بالای خانواده من و این تفاوت یک ساعته شهرها میباشد که پس از رفتن از منزل ما، این خانواده با یک هفته تاخیر با منزل ما تماس گرفتند و اینکه پسرم میگوید که برای دختر خانم(من) خیلی سخت خواهد بود که از کار و تدریس در شهر خودش دست بکشد و به شهر کوچک ما بیاید و اینجا خانه داری کند( این مطلب را خود پسر هم چند بار حین صحبت با من گفتند). با توجه به اینکه این آقا الان عازم سفر مطالعاتی یک ماهه در اروپا هستند.فعلا مساله بماند تا ایشان از سفر برگردند و …خلاصه به نوعی خواستند جواب منفی غیر مستقیم بدهند.
مساله من در حال حاضر این است که با توجه به اینکه از خانواده سرشناسی هستم تاکنون خواستگاران مناسب زیادی داشته ام ولی این فرد در بین همه آنها به صورتی بود که من همان جلسه اول احساس کردم فرد موردنظرم همین اقا می باشد و تصمیم قطعی خودم را گرفته بودم ولو اینکه از کارم در شهر خودم صرف نظر کنم ولی طی این دو جلسه در صحبتهایم هیچ تضمینی راجع به این موضوع به فرد مقابل ندادم که به شهر آنها میایم و ایشان هم نظر واقعی مرا نسبت به خودشان نفهمید.
الان که همه چیز تمام شده بسیار متاسفم و از طرفی نمیتوانم از احساسی که به ایشان دارم صرف نظر کنم. و این موضوع چند روز است کل زندگی مرا تحت الشعاع خود قرار داده. میخواستم مرا راهنمایی بفرمایید. آیا صلاح میدانید که یک ایمیل به ایشان ارسال کنم و در مورد بعضی مسائل شفاف سازی بکنم یا خیر؟
سپاس فراوان
==============
دکتر شیری :در ای میل غیر مستقیم بهش بگویید که میتونید در شهرشون کار کنید و حتی اگر لازم باشد مدتی کار نکنید
لینک اصلی