سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

آرشیو سوالات پرسیده شده در کامنت های سایت و وبلاگ دکتر شیری

سوال های ما و جواب های دکتر شیری

تقدیـــــــم به دکتر شیری عزیز

طبقه بندی موضوعی
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
وبلاگ-کد جستجوی گوگل
نویسندگان
پیوندهای روزانه

93

جمعه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۳، ۱۱:۱۱ ب.ظ

نود و سومین سری سوال های ما و جواب های دکتر شیری



این متنو قدیم خونده بودم دکتر عزیز. امروز صبح که دوباره خوندمش هم کلی حال کردم باهاش و هم دلم حسابی گرفت. همه کامنت های علاقه مندانتونو خوندم. دلم می سوزه برای همه کسایی که مثل خودم تنهان و هنوز نتونستن عشق رو که زیباترین نعمت خدای عزیزمونه لمس کنن. حسرت می خورم به همسر زیباتون. گرچه معتقدم هردو لایق هم هستید. خیلی دوستتون دارم دکتر عزیز. چیزهای زیادی ازتون یاد گرفتم. من بابت تنهاییم خیلی غصه می خوردم اما از روزی که حرفهاتون پیرامون رنج در زندگی در روز عاشورا رو شنیدم یکم آروم تر شدم. به این باور رسیدم که شاید این امتحان خدا واسه منه که با تجربه نکردن عشق تو زندگیم در عمق این رنج بزرگ شم و به خودش و عشق به خودش نزدیک تر شم. برای همه ماها دعا کنید دکتر. دعا کنید بزرگ شیم عین شما. زیبا باشیم عین شما. درکمون از هستی بالا بره عین شما.عشق حقیقی رو لمس کنیم عین شما. بازم میگم دوستتون دارم و تا آخر عمر خالصانه براتون احترام قائلم. خدا شما رو از ما نگیره.

=====================

دکتر شیری :

مریم خانوم
تنهایی را تا آخر با خودمون حمل میکنیم. اون یه تنهایی معرفتی و فلسفیه
اما از نظر عاطفی و فیزیکی ، دست خودمون هم هست. نشین منتظر تا کسی کاری بکنه
برو مردم را ببین ، شایستگی هایت را نشان بده تا مردان شایسته ببینند گوهرت را و اگر لایق بودند گوهر درونت را بر آنها مستور نباش

لینک اصلی





آقای دکتر شیری عزیز
متن زیبای شما رو خوندم. به عنوان یکی از شرکت کنندگان دوره های شما قبل از خوندن این متن عاشقانه زیبا می خواستم موردی را با شما عنوان کنم اما فرصتش پیدا نمیشد اما دیدن این متن در وبلاگتون منوو مصمم کرد برای مطرح کردن این حرف دل...
به عنوان دختری که در آخرین روزهای 37 سالگی زندگی هنوز نتوانسته ام شریک ایده آلی برای زندگیم پیدا کنم احساس میکنم پسران این سرزمین خصوصا آنهایی که هنوز تن به تعهد و تاهل نداده اند دچار یک مقاومت شدید در مقابل تعهد پذیری شده اند. این چیزی است که تجربه های خودم و چند تا از دوستان دختر مجردم به من نشان داده. کسانی که هیچ کدام نه فرشته اند و نه شیطان. دخترانی با پیشینه ای از تربیت هایی درست و البته متعلق به نسل سوخته جنگ و ... اما نمیدانم عامل این تعهد گریزی پسران مجرد چیست! حدس میزنم شاید یه جور دستپاچگی و هول استفاده تمام و کمال از وضعیت جامعه امروز بعد از جنگ (و شاید عوامل تاثیرگذار دیگر)، یعنی افزونی تعداد دختران نسبت به پسران در جامعه امروزی و البته راهکارهای پیشنهادی جوامع متمدن امروزی! یعنی روابط ناپایدار و موقتی بدون تعهد، عشق و هزینه های این تعهد... به قول خیلی عامیانه استفاده از بازار آزاد! (ببخشید بابت این صراحت). آنچه شما در متن عاشقانه خود نوشته بودید دیگر خریداری در میان پسران و شاید حتی دختران مجرد امروز ندارد بیشتر شبیه یک افسانه می نماید... دختران پسران امروز زیاد تر از حد انتظار زمینی شده اند... شاید بد نباشد به این زاویه از دیدگاه هم در سمینارهای خودتان اشاره ای داشته باشید
با آرزوی شادی و عشق ماندگار برای شما

=====================

دکتر شیری :

من نگاه شخصی ام به زندگی خودم را هرگز نسخه عمومی نکرده ام زیرا یک خطای شناختی گنده پشت این تعمیم وجود داره
منتها درباره تعهدگریزی نوشته اید
سن و سال داره این قصه...علت اینکه تا 37 سالگی شریک مناسب پیدا نکرده اید قبل از اشکال در پسرهای لیز ، در دخترانگی شماست
وسواس در گزینش
کمال گرایی منفی
با اهیمت ترین جلوه دادن بحث انتخاب و سخت گرفتن این موضوع از نظر وزنش در زندگی
رفتار ضد مرد ( مثلا قدرت نمایی/ بی اهمیت جلوه دادن توان مندیهای مرد/ انتقاد به بی عرضگیهای مرد / عدم توجه به جذابیتهای فیزیکی / بی اهمیتی به سیگنالهای جنسی رابطه ( منظورم بی غیرتی به خود نیست)

لینک اصلی





ازتون دلخور شدم اقای دکتر جواب همه رو میدید جز من یعنی چی؟
من 23 سالمه اقای دکتر و دانشجوی کارشناسی ارشد هستم . نمیدونم باید منتظر بمونم تا یه مردی که از زبون شما توصیف شده بود از راه برسه یا توقعاتم رو به قول خاستگار گرامی پایین بیارم و تو این سن ازدواج کنم ؟ خواهش می کنم جواب منو بدید اقای دکتر
با تشکر

=====================

دکتر شیری :

به نیازهاتون متمرکز بشید و با حواس جمعی موارد ازدواجتون را بررسی کنید

لینک اصلی





جالبه...
شاید یه جور گذار از 27سلگی باشه؟!
قشنگ یادمه یه ذره بچه بودم!! تازه ترم اول دانشگاه بودم راه میوفتادم میرفتم آموزشگاه ها واسه تدریس! (کوفتشون بشه چقد به بهانه اینکه دانشجوئیو مدرک نداری حق التدریسمو میخوردن! ) جالبه که منم اون موقع ها نه یه ذره استرس نه یه ذره فوبی، یه گوله اعتماد به نفس بودم، جالبش اینجاست که همه اون نگرانی ها و استرس ها و اضطراب هایی که اون موقع باید به عنوان یه دختره 19ساله میداشتمو سرکوبش کرده بودم (Defense Mechanism) حالا تو 27 سالگی یه دفه میریزه بیرون ...
وسط خیابون دارم راه میرم یه دفه قدمام کند میشه بدنم رسما میلرزه و از ازدحام مردم اطراف میترسم و دیگه از اون جرأت و اعتماد به نفسی که همیشه پزشو میدادم خبری نیست...
دکتر میشه اینجور تعمیمش داد یا این فرض میتونه درست باشه که استفاده مفرط از Repression منجر بهagoraphobia در سال های بعدی میشه؟!!

=====================

دکتر شیری :

چیزی که شما داری تجربه میکنی ترس اجتماعی خالی نیست ( آگروفوبیا) بلکه شبیه علائم حمله پانیک نیز داری میزنی . یه روانپزشک ببین

لینک اصلی


+


حمله پانیک!!؟
ولی حمله پانیک خیلی از چیزی که من گفتم شدیدتره هاااا دکتر جان... حمله پانیک با تپش قلب، تنگی نفس و تعریق همراهه و معمولا حدود بیست دقیقه طول میکشه ولی حمله من خیلی سطحی تره نگران نباشین!
ولی دکتر کلا از شما بعید بود اینجوری نسخه بپیچینو لیبل بزنید

=====================

دکتر شیری :

دختر خوب ! پانیک اتک همینطوری آغاز میشه بعد اینقدر شدید میشه

لینک اصلی






سلام ، بامداد امروز به واسطه دوستی افتخار آشنایی با شمارو داشتم
دیدن پاسخ ای میل که به صورت خودکار برام فرستاده شده بود تلخ مزه بود
با نحوه کار شما آشنا نیستم
از پست امروز ممنون
غلط نگارشی داشت
و یادتون باشه حرف نمیتونه آدم رو بیاره توی مسیر ، برای بنده به نوبه خودم هزار تا از این سرگذشت ها هم که بخونم ، افاقه نداره تا وقتی خودم باهاش درگیر شم ، این دلیل منه برای اینکه دیگه پیش مشاور نرم ، چون فقط بلدن شرایط رو خوب جلوه بدن
با تشکرررررررررررررر

=====================

دکتر شیری :

مشاور فرق داره با روان درمانگر. درمانگر معمولا مثبت گرایی نداره زیرا باید بیماری را رصد کنه و خودبخود تیزتر به مراجع خودش نگاه میکنه
ممنونم از تذکرتون، رفتم دوباره خوانی کردم متن اصلی ایشان را و دستی کشیدم به علامت گذاری و غلطهای نگارشی اش

لینک اصلی





اقای دکتر یه سوال دارم شما که تو یکی از بهترین دانشگاههای دنیا درس خوندید اهل سفر رفتن به معنای درستش هستید خدایی وضع مطالعه تو خارج چه جوری بود ایا اهمیت به مطالعه داده میشد؟

=====================

دکتر شیری :

سپهر عزیزم
کتاب در غرب هم فرهنگ است هم صنعت
یعنی هم طایفه ناشر و نویسنده و مترجم و ....غنی هستند و مجبور نیستند دربدری بکشند و ممیزی و ...هم مردم اهل کتاب خوندن هستند. در لندن خیلی طبیعی همه مردم تو مترو ها یا دارند روزنامه میخونند یا کتاب یا یه چیزی دارند گوش میکنند. دانشهایی مثل NLP و ....جزو معلومات عمومی مردم است. این جامعه کتابخون ، اهل فیلم و کنسرت کلاسیک و تئاتر هم میشوند خودبخود. اینها یک زنجیره هستند. مثل تهران که اوناییکه میرن نشر چشمه و ثالث و نی و طرح نو ، همونها همدیگه را تو تئاتر نیز دوباره میبینند ، تو جدایی نادر و سیمین نیز بازیافت دارند ، شب احیا نیز اگر بروند پای یه سخنرانی خاص هم را میبینند
این یک طبقه خاص عجیبه تو ایران سپهر عزیزم

لینک اصلی





دکتر شرمنده که سوالم بی ربطه یه بار یه مارک ماینوکسیدیل خوب معرفی کرده بودین اگه میشه دوباره بگین سرمون داره نخ نما میشه!

=====================

دکتر شیری :

kirkland

لینک اصلی





دکتر یک نسخه برای رانندگی کردن من می دهید؟
هم ماشین دارم هم گواهی نامه اما مدام در حال در جازدن در رانندگی هستم اصلا کلاس های شما را آمدم به یک اعتماد به نفس برسم با این حال باز وحشت دارم یک جوابی بدهید من به راهکارهای شما ایمان دارم. با تشکر

=====================

دکتر شیری :

چی بگم دختر خوب؟
درجا زدن یعنی چی تو رانندگی/

لینک اصلی





تروخدا هیچ وقت از این فکرا نکنیییید... یه شب نشسته بودمو داشتم فکرای احمقانه میکردم که اگه اینجور بشه عزیزم بره من چیکار کنم؟! بعدش چی میشه؟! کی اولین نفر بهم میگه؟! چجوری میگه؟! من چیکار میکنم؟! وووو فردا صبش عزیزمو ازم گرفت و همه اون چیزایی که بافته بودم درست دراومد نمیدونم حکمتش چی بود ولی من لعنته که هنوز به خودم میفرستم ...

=====================

دکتر شیری :

زهرا خانوم
من متاسفم برای این همه خرافه گرایی مخرب شما !
چه ربطی داره که حکمت حیات و تدبیر خداوند تعطیل بشه واسه ذهنیتهای سیال مغز شما؟؟؟؟
تا حالا به دعای کسی بچه ای به دنیا نیومده و به نفرین کسی هم کسی از این دنیا نرفته!!! نه؟
نکنه شما نیز توهمات قانون راز را میخواهید جای عقلانیت خود بگذارید؟
بانو! انسانها زنده هستند به خاطر قوانینی دقیق
میمیرند به خاطر قوانینی دقیق
مطمئن باشید اگر به تمرکز انرزی منفی بود ، الان خیلی ها باید تو دنیا میمردند....خیلی از دیکتاتورها که نفرین مردم ستم کشیده دنبالشونه، طبیعی طبیعی از دنیا میروند....
خرافاتی نشید لطفا

لینک اصلی





سلام دکتر
چه قدر خوبه که آدم ارزش انسانها رو عمیقا ببینه و درک کنه. خدا عمر باعزت به ایشون و شما عطا کنه
آقای دکتر من یه سوال بی ربط دارم. یه کتاب درباره ی سایه های شخصیت میخوام.میشه معرفی کنین؟
ممنون

=====================

دکتر شیری :

فرانک گرامی
کتابهای خانم دبی فورد خیلی خوبه برای شروع: نیمه تاریک وجود / راز سایه
ولی حقیقتا بحثی مثل سایه سنگین تر از این حرفهاست که با کتاب بشه سمتش رفت چون شما وقتی دارید کتاب میخونید سایه تون هم داره میخونه و شیوه های هوشمندانه تری یاد میگیرد تا از تیر رس آگاهی شما دور بماند
با سایه باید روبرو شد

لینک اصلی





سلام اقای دکتر من چند وقت دارم با خودم روبه رو میشم دکتر من خود کم بینی فیزیکی دارم باید چه کنم؟

=====================

دکتر شیری :

بهبود ظاهر یک مرد بیشتر در تیپ او نمود دارد و رفتار زیبای او

لینک اصلی





چجوری باید باترس از دست دادن عزیزانمون مقابله کنیم واقعا؟اگه یه روزی بابام نباشه یا اگه مامانم......بدون شک منم نیستم....زندگی بدون اونا را نمیتونم تصور کنم ولی ترسش یه لحظه رهام نمیکنه شبا با اشک از خدا التماس میکنم اونا سالم باشن.....

=====================

دکتر شیری :

سوال خوبیه
تعلقات ما باید به نحوی نباشه که فلج بشویم
ما هم در سطح کودک باید بقیه را دوست داشته باشیم هم بالغانه محبت کنیم
محبت به والیدن باید از حالت فلج کننده کود به آگاهی منتشر تبدیل بشود تا بتوانیم والدهایی متعادل بشویم

لینک اصلی





سلام ، خسته نباشید دکتر شیری عزیز
یک سوال بی ربط با این پست با عرض پوزش : اسم یه سری کتاب میخوام در مورد شناخت زنان و رابطه با اونها ، برای پیشنهاد به خواستگاری 27 ساله ، دانشجوی دکترا گیاه شناسی ، که تا الان سرش توی کتاباش بوده و حالا میخواد با موجود عجیبی به نام زن ازدواج کنه !!!!!!!
پیشاپیش از وقتی که میذارید متشکرم .

=====================

دکتر شیری :

به این آقای دکتر بگید بیاد دوره شخصیت شناسی بشینه تا چند واحد هم زندگی پاس کنه

لینک اصلی





آقای دکتر من میخوام رابطه 3 ساله ای رو قطع کنم. برای همیشه! من شدم سر پناه ایشون. حال کردن و بگو بخندش با بقیس. من این وسط باید جوابگوی نیازهای حضرت آقا باشم.... حتی دیگه دیگه نمیتونم بهش بگم که خیلی احمقی برای این دیگه نمیخوام باهات باشم. اینقدر خودتو سبک میگیری که حاضری قربون صدقه هاتو برا یک زن ابراز کنی و خودتو اون چیزی که نیستی نشون بدی. من نمیتونم با مردی باشم که عزت نفس نداره که مردونگی نداره. مرد یعنی قدرت این از قدرت فقط اینو بلده که زور بگه. برو با همون خانمهایی که شوهر دارن حالتو کن تا ببینم آخرت به کجا میرسه! یک بار یک چیزی تو سایتتون خوندم که نوشته بودین : عشق میاد وسیعت کنه نه حقیر! اگه اشکهای حقارت بار تو خلوتت ریختی بیدار شو! آقای دکتر من حتی نمیتونم بهش بگم که من دیگه نیستم . دست از سرم بردار. حتی به خاطر این که بگم نیستم هم نمیخوام باهات حرفی بزنم. دارم میسوزم

=====================

دکتر شیری :

نذارید حرفهایی تا این حد تیز ، درونتان را سوراخ کند
بهشون بگید [انوم و بذارید اگر حرفی داره از خودش دفاع کنه اگر دفاعش براتون مقبول نبود اون وقت تصمیم بیگرید برید

لینک اصلی


  • ۹۳/۱۲/۱۵
  • علی صفایی قشقایی A.GH

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی